حفر کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه حفر کردن
معنی واژه حفر کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | delve, gull, excavate, cave, grave | ||
عربی | نقب، حفر عميقا، يخوض | ||
مرتبط | سوراخ کردن، کاوش کردن، گول زدن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن، کاویدن، حفاری کردن، از خاک در اوردن، فرو ریختن، در غار جا دادن، مقعر کردن، نقش کردن، تراشیدن، قبر کندن، دفن کردن | ||
واژه | حفر کردن | ||
معادل ابجد | 562 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژگان مترادف و متضاد | ||
نمایش تصویر | معنی حفر کردن | ||
پخش صوت |
كندن، گود كردن
delve, gull, excavate, cave, grave
نقب، حفر عميقا، يخوض
سوراخ کردن، کاوش کردن، گول زدن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن، کاویدن، حفاری کردن، از خاک در اوردن، فرو ریختن، در غار جا دادن، مقعر کردن، نقش کردن، تراشیدن، قبر کندن، دفن کردن