جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

solve  |

حل کردن

معنی: 1- به جوابرسيدن، پاسخ پيدا كردن، راهحل يافتن  
2- گشودن  
3- به صورت محلول درآوردن  
4- فيصله دادن (ماجرا، دعوا)  
5- رفع كردن، برطرف كردن
1702 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (حَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .)
آواشناسی:
منبع: واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد: 312
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
solve | dissolve , untangle , unravel , work out , decide , assoil , loose , untie
عربی
حل | ذاب , وجد حلا , سدد دين , يحل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حل کردن" در زبان فارسی به معنای یافتن راه‌حل برای یک مسئله یا مشکل است. در استفاده‌ی این کلمه و ترکیب آن با جملات، نکات نگارشی و دستوری زیر می‌تواند مفید باشد:

  1. فعل و مفعول: "حل کردن" یک فعل مرکب است. معمولاً به صورت "حل کردن مسأله" یا "حل کردن مشکل" استفاده می‌شود. در اینجا "مسأله" یا "مشکل" مفعول فعل "حل کردن" هستند.

  2. زمان فعل: این فعل می‌تواند در زمان‌های مختلف بکار رود، مانند حال (حل می‌کنم)، گذشته (حل کردم) و آینده (حل خواهم کرد).

  3. ضمیرها: برای اشاره به فاعل و مفعول، می‌توانید از ضمیرهای مناسب استفاده کنید. به عنوان مثال: "من مشکل را حل می‌کنم" و "او مسأله را حل کرد".

  4. نکات معنایی: در برخی موارد، "حل کردن" ممکن است به معنای ساده‌سازی یا توضیح یک موضوع نیز به کار برود. در اینجا توجه به زمینه‌ و سیاق جملات ضروری است.

  5. استفاده در عبارات: کلمه "حل کردن" امکان دارد در عبارات مرکب و ترکیبات دیگر نیز به کار رود، مانند "حل کردن معادله ریاضی" یا "حل کردن مشکلات اجتماعی".

  6. ترکیب‌های دیگر: می‌توان از کلمات و عبارات دیگر به همراه "حل کردن" استفاده نمود، مثل "به دنبال حل کردن" یا "در تلاش برای حل کردن".

در نهایت، توجه به نکات نگارشی، مانند استفاده از ویرگول‌ها و نقاط، و حروف بزرگ و کوچک در شروع جملات نیز مهم است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. برای حل کردن معماهای ریاضی، باید صبر و دقت زیادی به خرج داد.
  2. او توانست با استفاده از فرمول‌های درست، مسئله فیزیکی را به راحتی حل کند.
  3. در زندگی گاهی اوقات نیاز به حل کردن مشکلات به صورت گروهی داریم تا به بهترین نتیجه برسیم.

واژگان مرتبط: فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن، منحل کردن، اب کردن، گداختن، از گیر یا گوریدگی در اوردن، از هم باز کردن، از گیر در اوردن، از کار دراوردن، تعبیه کردن، تدبیر کردن، در اثر زحمت و کار ایجاد کردن، تصمیم گرفتن، قصد کردن، مصمم شدن، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، شل و سست شدن، رها کردن، برطرف کردن، نرم و ازاد شدن، سبکبار کردن، گشودن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری