بی اثر
license
98
1667
100
معنی کلمه بی اثر
معنی واژه بی اثر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ineffective, ineffectual, futile, indifferent, feckless, inactive, trackless, traceless, inefficacious, nude, nugatory, null-and-void | ||
عربی | غير مجد، عاجز، غير ناجح، بدون أثر، باطل، غير كفؤ، غير فعال | ||
مرتبط | غیر موثر، بی فایده، بی نتیجه، بیهوده، باطل، پوچ، خنثی، بی علاقه، بی حال، لا ابالی، لا قید، سست، غیر فعال، بدون فعالیت، تنبل، کساد، ناکنش ور، بی رد پا، بی نشان، بی جاده، بی ریل، بی راهه، بی خاصیت، نا سودمند، برهنه، عریان، لخت، ناچیز، منفی، باطل و بی اثر | ||
واژه | بی اثر | ||
معادل ابجد | 713 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی بی اثر | ||
پخش صوت |
ناپیدا
ineffective, ineffectual, futile, indifferent, feckless, inactive, trackless, traceless, inefficacious, nude, nugatory, null-and-void
غير مجد، عاجز، غير ناجح، بدون أثر، باطل، غير كفؤ، غير فعال
غیر موثر، بی فایده، بی نتیجه، بیهوده، باطل، پوچ، خنثی، بی علاقه، بی حال، لا ابالی، لا قید، سست، غیر فعال، بدون فعالیت، تنبل، کساد، ناکنش ور، بی رد پا، بی نشان، بی جاده، بی ریل، بی راهه، بی خاصیت، نا سودمند، برهنه، عریان، لخت، ناچیز، منفی، باطل و بی اثر