سلام و درود
بحث لازم و متعدی، از مباحث مخصوص فعل است. که قواعد دستوری آن، بین زبان عربی و فارسی مشترک است.
در تعریف این دو می گوییم:
۱. فعل متعدی ، فعلی است که به مفعول احتیاج دارد. یعنی معنای جمله با فعل و فاعل کامل نمی شود و باید مفعولی آید تا معنا را کامل کند. پس سوال چه کسی را، یا چه چیزی را، درمورد فعل متعدی صحیح است.
مثلا. سعید خورد . (فارسی) . اَکَلَ سعیدُ (عربی) . این جمله، کامل نیست. زیرا مخاطب با شنیدن این جمله می گوید: چه چیزی را خورد؟ که در پاسخ می گوییم: سعید، غذا را خورد. پس غذا (الطعام) مفعول است و تکمیل کننده ی مفهوم این جمله است. پس فعل اَکَلَ، فعلی متعدی است. زیرا در رسایی معنای خود، به مفعول احتیاج دارد.
۲. فعل لازم ، فعلی است که به مفعول احتیاج ندارد. یعنی معنای جمله با فعل و فاعل کامل می شود . پس سوال چه کسی را، یا چه چیزی را، درمورد فعل لازم صحیح نیست.
مثلا. سعید رفت . (فارسی) . ذهب سعیدُ (عربی) . این جمله، کامل است. پس فعل ذهب، فعلی لازم است. زیرا در رسایی معنای خود، به مفعول احتیاج ندارد.
نکته ۱. ما لازم و متعدی بودن افعال را در مثال های مذکور، از معنا تشخیص دادیم و نه لفظ. پس نتیجه می گیریم که بحث لزوم و تعدی، از مباحث معنوی زبان فارسی و عربی است.
نکته ۲. از آن جایی که ثابت شد، لازم و متعدی، از مباحث معنوی است، و ارتباطی به لفظ ندارد، پس این سخن نقض می شود که برای شناسایی لزوم یا تعدی افعال باید به فرهنگ لغات مراجعه کرد. زیرا زمانی فرهنگ لغات ، کاربرد پیدا می کنند که بخواهیم از مسائل سماعی استفاده کنیم و نه قواعد قیاسی و قاعده مندی مثل لازم و متعدی.
نکته ۳. البته جهت شناسایی معنای افعال، می توان از فرهنگ لغات بهره برد، تا بدانیم که آیا مثلا فلان فعل از نظر معنا به مفعول احتیاج دارد یا نه? که طبق آن، بگوییم لازم است یا متعدی.
نکته ۴. برخی افعال، در زبان عربی ، دو پهلو یا دو وجهی هستند یعنی هم می توانند لازم باشند و هم متعدی. مثال. فعل کَسَرَ : شکست (متعدی).// علی شیشه را شکست. / شیشه شکست (لازم). و این، لازم و تعدی را از سیاق جمله و معنای آن در جمله تشخیص می دهیم.
نکته ۵.برخی افعال لازم هستند که اگر به یکی از باب های مزید شامل افعال یا تفعیل بروند، متعدی می شوند. مثل خرج: خارج شد، لازم است. و اخرج که به باب افعال رفته و معنای خارج کرد، می دهد، متعدی است. چون می گوییم چه کسی را خارج کرد?
نکته ۶. برخی افعال، فی نفسه لازم هستند اما اگر با حرف جر مخصوص به خود آیند، متعدی می شوند. چون معنای آنها عوض می شود. به این افعال، دو پارتی یا دو قسمتی گویند. مثل، جأ : آمد(لازم)، جأ ب :. آورد.(متعدی ) /اَتَی : امد (لازم)، اتی ب :آورد.(متعدی)
جمع بندی. پس از آن جایی که شناسایی بحث لازم و متعددی، قاعده ای ثابت دارد و آن قاعده، همان شناسایی افعال از طریق معنای آنهاست، پس این بحث، قیاسی است. و جزو استثناهای زبان عربی به شمار نمی رود که برای شناسایی آن، احتیاج به فرهنگ للغت باشد. بلکه با دانستن نکته های آن، هر فعلی را می توان از نظر لزوم یا تعدی تشخیص دهیم.