درس 2 با عنوان
A Healthy Lifestyle
به معنی روش سالم زندگی هستش.
یه سری حقایق جالب در اول نوشته که براتون معنی می کنم:
-
مردم دارای تحصیلات عالی معمولا طولانی تر زندگی میکنند.
-
سلامت ما با ملاقات دوستان و اعضا خانوادمان بهتر می شود.
-
نشستن زیاد خطرات سلامتی را بالا می برد.
- خنده بهترین دارو برای سلامتی شماست.
A. جملات را کامل کنید.
1. Behzad likes eating junk food when he's watching TV.
2. Reza is surfing the net.
3. I go out and jog every morning at 6.
4. Mahdi hangs out with his friends on Fridays.
5. They climbed Mount Damavand last year.
معنی کلمات قسمت B رو ببینید:
Oil: روغن
Candy: آبنبات
Milk: شیر
Cheese: پنیر
Ice-cream: بستنی
Egg: تخم مرغ
Meat: گوشت
Fish: ماهی
Chicken: جوجه
Tomato: گوجه
Carrot: هویج
Onion: پیاز
Apple: سیب
Orange: پرتغال
Banana: موز
Quince: به
Rice: برنج
Bread: نان
Spaghetti: اسپاگتی
مکالمه
سینا و بهزاد دوستان قدیمی هستند. آن ها حدود سه ماه است که همدیگر را ندیده اند. بهزاد به سینا زنگ زده.
Hi Sina. How is it going? I haven't seen you since Norooz.
سلام سینا. اوضاع چه طوره؟ از نوروز تا حالا ندیدمت.
Hi Behzad. Thanks for calling. I am home most of the time. I do different things like surfing the net and playing computer games.
سلام بهزاد. ممنون که زنگ زدی. اکثر اوقات خونم. چیزهای مختلفی مثل جست و جو تو اینترنت و بازی های کامپیوتری انجام میدم.
How about your free time? Going out, jogging, playing football, ...?
اوقات آزادت چطور؟ بیرون رفتن، پیاده روی، فوتبال بازی کردن، ...؟
Nope. I rarely go out and hang out with my friends.
نه. به ندرت بیرون میرم و با دوستام میگردم.
I see. Reza and I are going to Darband for climbing and walking this Thursday. We really like to see you. Will you come with us?
درسته. این هفته پنجشنبه رضا و من داریم میریم دربند برای کوه نوردی و پیاده روی. واقعا دوست داریم ببینیمت. با ما میای؟
What?! Oh, no, I haven't been there for a long time. I prefer to stay home and watch my movies on the weekend. I've bought lots of things to eat too.
چی؟! اوه، نه، خیلی وقته اونجا نرفتم. ترجیح میدم خونه بمونم و آخر هفته فیلم هایم رو تماشا کنم. چیزای زیادی هم خریدم تا بخورم.
Come on! Stop being a couch potato! I guess you haven't exercised for a long time. I think you are a bit fat now.
بیخیال بابا! تنبل بازی درنیار! فکر کنم خیلی وقته ورزش نکردی. فکر کنم الان یکم چاق شدی.
Um... actually, you're right. I've gained five kilos in three months. I really do not like to move!
اممم... در واقع درست میگی. تو سه ماه 5 کیلیو وزن آوردم. واقعا دوست ندارم حرکت کنم!
See? I told you. Working with computers for a long time makes people sick amd depressed. I've read about this somewhere.
ببین؟ بهت گفتم. کار با کامپیوتر مردم رو مریض و افسرده می کنه. یه جا درباره این خوندم.
All right. You won! ... When and where should we meet?
خواب. تو بردی!... کی و کجا باید همدیگر رو ببینیم؟
به سوالات روبرو به طور شفاهی پاسخ دهید.
1. He does different things like surfing the net and playing computer games.
2. No, he isn't.
A. نگاه کنید، بخوانید و تمرین کنید.
خوردن سبزیجات قسمت مهمی از یک رژیم سالم است.
دکتر در حال گوش کردن به ضربان قلب پدر بزرگ من است.
عمو من فشار خون بالا دارد.
خواهر من هر روز خودش را اندازه گیری می کند.
همسایه ما دیروز سکته قلبی کرد.
یک بشقاب برنج برای آن ها کافی نیست.
سیگار کشیدن برای همه مضر است.
آرش عادت غذایی بدی دارد.
امروزه اعتیاد به فناوری مشکلی بزرگ است.
B. بخوانید و تمرین کنید.
فیزیکی: مربوط به بدن: شنا ورزشی فیزیکی است.
آرام: بدون نگرانی: معلم من آداب و معاشرت خیلی آرامی دارد.
متعادل: با تمام قسمت ها که با اندازه درستی وجود دارند: رژیم متعادل شامل میوه و سبزیجات زیاد است.
اخیرا: اتفاق افتادن یا شروع شدن در زمان کوتاهی در قبل: قیمت موز در هفته های اخیر افزایش یافته است.
احساسی: مربوط به احساسات: دکترش گفت که مشکل بیشتر احساسی بود تا فیزیکی.
مانع شدن: جلو اتفاق افتادن چیزی را گرفتن: ورزش رئزانه می تواند جلو بیماری را بگیرد.
ارتباط: طوری که دو نفر یا بیشتر نسبت به هم احساس دارند و رفتار می کنند: او ارتباط خوبی با عمه اش دارد.