به ترجمه متن اول گرامر دقت کنید.
اولین دیکشنری فارسی که هنوز منتشر می شود بیش از 900 سال پیش جمع آوری شد. لغت فارس توسط اسدی توسی که که شاعری جوان در قرن پنجم بود درست شد. لیست اطلاعات بر طبق حروف آخر کلمات دسته بندی شده اند. جمله های نمونه ای قرار دارند که از شعر گرفته شدند. این دیکشنری مترادف ها و توضیحاتی دارد که توسط شاعران جوان استفاده میشد. این دیکشنری به صورت گسترده توسط شاعرانی که بعد از اسدی توسی زندگی می کردند استفاده میشد. بسیاری از کلمات به اولین دیکشنری جمع آوری شده توسط اسدی اضافه شده اند. این دیکشنری چندین بار منتشر شده است و گنجی با ارزش تز زبان فارسی است.
در قسمت B صفحه 57 چند تا جمله نوشته شده. به اینجملات دقت کنید:
The man plays golf.
He lives at No. 10.
The man who plays golf lives
at No. 10.
The woman is coming to dinner.
You met her yesterday.
The woman who(m) you met
yesterday is coming to dinner.
The cat lives near us.
It was drinking milk.
The cat which lives near us
was drinking milk.
I found the keys.
I lost the keys yesterday.
I found the keys which I lost
yesterday.
The man who plays golf lives
at No. 10.
The man that plays golf lives
at No. 10.
The woman who(m) you met
yesterday is coming to dinner.
The woman that you met
yesterday is coming to dinner.
The cat which lives near us
was drinking milk.
The cat that lives near us was
drinking milk.
I found the keys which I lost
yesterday.
I found the keys that I lost
yesterday.
همون طور که میبینید سه کلمه who, which, that برای اتصال دادن دو کلمه به کار رفتن. در این گرامر هدف آموزش این نکته هست که شما برای قشنگ تر کردن متن یا هر دلیل دیگه ای می تونید از این سه کلمه یعنی who, which, that برای اتصال دو یا چند جمله به هم استفاده کنید.
اما یک فرقی در نحوه کاربرد این سه کلمه تاست. who فقط در جملاتی استفاده می شود که درباره انسان صحبت شده. which در جملاتی به کار میره که در آن ها دربراه غیر انسان صحبت شده. و در آخر that مشترک هست و برای تمام جملات استفاده میشه.
حالا تو قسمت D از شما میخواد تا جا خالی های متن صفحه 59 رو با استفاده از that یا which پر کنید.
Mr. Sanders is a doctor who lives in a city. He works in
a village which is near the city. Each morning he goes to
the village and comes back home in the evening. Mr. Sanders
usually catches the morning train which enters the
station at 7:30. The train which he catches is not very
crowded. There are some teachers and workers who
also work in the village. Mr. Sanders knows some of them.
They sometimes talk about interesting things, like weather
and sports. He often reads on the train. He reads books or
newspapers which he borrows from the stand in the
station. Although his travel to the village takes around 45
minutes, he enjoys every minute of it. He is the type of guy who
likes to spend his time wisely.
E. جملات پیش رو را کامل کنید. سپس آن ها را با دوستتان مقایشه کنید.
Rudaki who lived in the 4th century is a famous Persian
poet.
1. Ostrich is a bird which is originally African.
2. Our English teacher is a young man who graduated from college 2 years ago.
3. The notebook which you want is not available.
در قسمت بعدی گرامر درباره جملات شرطی نوع دوم صحبت شده. این جملات درباره شرایطی کاملا رویایی یا غیر واقعی هست.
برای ساختار این جملات ما مجدد دو جمله داریم که یکی از اون ها دارای if هست و زمان افعال در هر دو جمله گذشته ساده هست. ببینید مثال های کتاب رو:
If the old man had his glasses, he could read the paper.
اگر آن پیر مرد عینکش همراهش بود می توانست روزنامهرا بخواند.
They would be healthier if they lived in a village.
اگر در روستا زندگی می کردند سالم تر بودند.
If it got warmer, they would travel to the north.
اگر هوا گرم تر بود به شمال سفر می کردند.
John could fix the car if he were home.
جان اگر خونه بود میتونست ماشین رو درست کنه.
If my mother were here, I would ask her for help.
اگر مادرم اینجا بود ازش کمک می خواستم.
I would buy a house if I were you.
اگر جای شما بودم یه خونه می خریدم.
پس جمله شرطی نوع دوم یا second conditional sentence برای زمانی به کار میره که میخوایم راجع به چیزی صحبت کنیم که واقعی نیست و یا احتمال اتفاق افتادنش نیست.