برنامه روزمره یک کارمند به انگلیسی
https://lamtakam.com/qanda/5105/برنامه-روزمره-یک-کارمند-به-انگلیسی 1این متن درباره برنامه روزمره یک کارمند به انگلیسی هستش. کلماتش رو میخواستم توضیح بدید چه معنایی دارن. ممنون میشم.
این متن درباره برنامه روزمره یک کارمند به انگلیسی هستش. کلماتش رو میخواستم توضیح بدید چه معنایی دارن. ممنون میشم.
این متن با At my Desk, on Break, and at Lunch شروع میشه. توجه داشته باشید که ما برای desk هر سه این حروف اضافه رو میتونیم استفاده کنیم:
on desk یعنی یک چیزی روی سطح میز شما هست. in desk یعنی یک چیزی داخل میز شما هست و at desk یعنی همون پیشس میزتون، نزدیک میزتون. مثلا وقتی به یک نفر میخواید بگید سر میزم با من صحبت کن، باید بگید talk to me at my desk.
break زمان های کوتاهی در بین کار هست که کارمندان در اون استراحت میکنن. وقتی میگیم من الات تو زمان استراحتم هستم باید بگیم I'm on break.
برای وعده های غذایی (breakfast, lunch, dinner, supper) ما باید از at استفاده میشه. مثلا میگیم I will talk you at breakfast.
agenda تو جمله
یعنی دستور جلسه، یعنی برنامه ای که برای کارمون تو اون روز یا جلسه داریم.
بعد میگه
stack چیزهای انباشته شده روی هم هستش که در اینجا روزنامه های روی هم انباشته شده است.
memo شکل مخفف شده memorandum هستش به معنی توافق نامه.
ادامه میده و میگه
to go through something یعنی مرور کردن چیزی.
بعد میگه
to start in on something یعنی چیزی را شروع کردن. یک اصطلاح دیگه هم هست که میگه to start in on someone که در اینجا to start in on یعنی کسی را مورد انتقاد قرار دادن.
میگه
break room اتاق استراحت هستش و to head یعنی رفتن. to head down یعنی رفتن پایین.
در ادامه میگه
snack یعنی خوراکی. vending machine هم همین دستگاه هایی هست که تو مترو و مراکز تفریحی گذاشته میشه و شما با کارت عابر بانک میتونید ازش خوراکی بخرید.
میگه
to run into someone یعنی کسی را یهویی و اتفاقی دیدن.
میگه
to pack a lunch یعنی ناهار ردیف کردن، جمع کردن یک سری خوراکی برای ناهار. take-out یعنی همون غذای بیرون بر که ما تو فارسی میگیم.
میگه
casual همون معنی غیر رسمی یا خودمونی میده. to kick back یعنی ریلکس کردن و استراحت کردن.
حالا بریم سر معنی متن:
تو مسیرم به سمت دفتر تو فکر این بودن که امروز تو دستور جلسم چی دارم. وقتی برم سر میزم انبوهی از توافق نامه ها و روزنامعه تو صندوق دریافتم دارم. وقتی کامپیوترم رو روشن میکنم حداقل یه دو جین ایمیل دارم که باید مرور کنم. همین که ایمیل ها رو شروع می کنم تلفنم زنگ میزنه. جولیا مدیر پروژم هستش که ازم میخواد برم تا تو کنفرانس با دفتر اصلی شرکت کنم. تا حدود دو ساعت به دفترم برنمیگردم. تا اون لحظه دیگه آماده یه وقت استراحت شدم.
ساعت 10:30 میرم اتاق استراحت و از آب سرد کن یه مقدار آب داغ برمیدارم تا چایی درست کنم. چند نفر دیگه هم زمان استراحتشون بود که از دستگاه خوراکی می گرفتن و آگهی های جدید رو روی تابلو اعلانات میخوندن. سم، یکی از دوستانم تو دفتر، رو میبینم و قبل از این که بریم سر کار یکم با هم صحبت میکنیم.
خیلی طول نمی کشه که وقت ناهاره. معمولا ناهارم رو با خودم میارم سر کار و سر میزم می خورم. اگر وقت ناهار جمع کردن نداشته باشم گاهی اوقات میرم اون ور خیایون و بیرون بر میگیرم. تنها مشکل اینه که همیشه موق زمان ناهار اونجا شلوغه و همیشه مجبورم تو صف وایسم. این معمولا دردناکه. جمعه ها معمولا میرم بیرون ناهار به همراه دوتای کارم. تو جمعه های غیر اداری میتونیم یه خورده استراحت کنیم و همه چی رو آسون بگیریم.