I'm bummed. The candy section's been cleaned out. They're
fresh out of all the good stuff.
to be bummed یعنی آدم اعصابش خورد باشه.
to be fresh out of something یعنی تازه تموم کردن چیزی.
stuff کلمه عامیانه برای thing هستش. stuff هم مفرد هست و هم جمع.
Oh, give it a rest. You just stuffed your face a half hour
ago. I swear, you have a one-track mind. Here, why don't
you buy one of these papers instead. It'll take your mind
off food.
give it a rest یعنی بیخیالش شو، راجع بهش فکر نکن.
to stuff your face یعنی پرخوری کردن. ما تو صحبت عامیانه میگیم آدم خوشو خفه بکنه با خوردن زیاد از حد چیزی.
you have a one-track mind یعنی کسی که مرغش یه پا داره.
to take the mind off something یعنی حواس کسی را از چیزی پرت کردن. مثلا کسی زیاد داره راجع به چیزی فکر میکنه و ما حواسش رو از اون چیز پرت میکنیم تا بهش فکر نکنه.
I'm totally sure! How can you read those things? They're
so stupid. Lookit: "Woman dumps her husband when she
catches him red-handed with another woman ... from Mars!"
totally sure یعنی من که باورم نمیشه. در واقع تو فارسی هم ما میگیم حتما ولی این حتما کنایه آمیز هست و معنی من که باورم نمیشه میده.
Lookit یعنی look at it یعنی نگاهش کن.
to dump someone یعنی وقتی دختر و پسری با همدیگه دوست هستن و یکیشون اون یکی رو بکدفعه باهاش کات یا قطع رابطه میکنه.
to catch someone red-handed یعنی سر به زنگا مچ کسی را گرفتن.
to be caught with your pants down یعنی تو موقع نامناسب مچ آدم گرفته بشه.
to get it یعنی فهمیدن چیزی.
to rag on someone یعنی به کسی گیر دادن.
to fall for something یعنی چیزی را باور کردن.
rag در اینجا معنی مجله میده.
to get a kick out of something یعنی از چیزی لذت بردن.
Look what the cat dragged in یعنی ببین چه آدم گندی وارد شد. اینو وقتی میگیم که جایی هستیم و یک نفر میاد پیش ما که ازش متنفریم.
to put your finger on something یعنی فهمیدن چیزی.
get a clue یعنی جدی باش. in a big way یعنی بسیار شدید.
honker یعنی بینی ای که خیلی بزرگ هست.
Forget that noise! You've got to be nuts to go under the knife
as many times as she has.
forget that noise یعنی این چرت و پرتا رو فراموش کن.
to be nuts یعنی دیوانه بودن.
to go under the knife یعنی رفتن زیر چاقو جراحی.
ترجمه کامل مکالمه:
من اعصابمخورده. قسمت آب نبات ها خالی شده. اونا تازه همین الان تموم جنسای خوبشون تموم شده.
اوه بیخیال. همین نیم ساعت پیش خودتو خفه کردی. قسم می خورم تو کسی هستی که میگه مرغ یه پا داره. بیا، چرا به جاش یکی از این روزنامه ها رو نمیگیری. حواستو از غذا پرت میکنه.
حتما! چجوری میتونی اون چیزا رو بخونی؟ خیلی احمقن. نگا: زن وقتی شوهرش رو با یه زن دیگه......از مریخ میگیره باهاش قطع رابطه میکنه.!
این خود بد موقع سوتی دادنه. خواب اگه تو قبولش نمیکنی من میکنم.
نمیفهمم. تو همیشه اگر من یکی از اینا رو بگیرم ازم انتقاد میکنی. الان داری بهم میگی که تو واقعا این چیزایی که تو روزنامه ها مینویسن رو باور داری؟
نه ولی من از خوندن نشریه ها لذت میبرم. اوه. از زنای مریخی گفتی، ببین چه آدم نحسی اومد ...... انجی استیونز. نمیتونم بفهمم اون چه تفاوتی داره.
بیدار شو باشه! اون یه جراحی پلاستیک شدید داشته. اون دماغ گندش رو قبلا یادت نمیاد؟
درسته. تو هم اگر شبیه اون بودی همین کار رو نمی کردی؟
بیخیال این چرت و پرتا! باید دیوونه باشی تا به اندازه اون بری زیر تیغ جراحی.