علیک السلام.
با مطالبی که بیان کردید واضح است که بین شبهه های اتئیست ها گیر کرده اید و قبل از همه تکلیف خود را مشخص کنید نسبت به این بحث و وجود یا عدم وجود خداوند و بعدا سوال یا نقدی بر دین یا یکی از احکام ان داشته باشید. (اول کلیاتی از یه مبحث را رد و یا قبول و سپس به جزئیات بپردازیم)
اما اول از هر چیز لازم است توضیحات کلی درباره چند چیز عرض کنم و در ادامه ان ها را شرح دهیم.
آغاز جهان نقشه و هدف یا تصادف ؟
یا ادامه جهان بصورت تصادفی ؟
بقلم:فرانک آلن استاد فیزیک زیستی
دکتر از دانشگاه کورنل، استاد فیزیک زیستی دانشگاه مانیتوبا ، کانادا ( ۱۹۴۴ـ۱۹۰۴ ) متخصص در رؤیت الوان مبحث فیزیولوژکی نور، تهیه ی هوای مایع وتغییراتی که در انسان یا غده ها پیدا می شود ، دارنده ی نشان طلائی از انجمن پادشاهی کانادا (توجه شود )
بسیاری کوشیده اند این مطلب را آشکار سازند که جهان مادی نیازمند آفریننده ای نیست . ولی آنچه در آن شک نیست این است که جهان وجود دارد. درباره ی اصل و منشأ آن چهار راه حل را می توان پیش کشید :
اول اینکه علی رغم آنچه هم اکنون گفتیم، جهان را خواب و خیالی بیش ندانیم .
دوم اینکه خود به خود از عدم برخاسته است .
سوم اینکه جهان آغازی نداشته و از ازل بوده است .
چهارم اینکه جهان آفریده شده است.
فرض اول مستلزم قبول این مطلب است که اصلا مسأله ای برای حل کردن وجود ندارد جز مسأله ی متافیزیکیِ ضمیر و خودآگاهی آدمی، که آن خود نیز در این حالت ، وَهم و خیالی بیش نخواهد بود.
مسئله ی وهمی بودن جهان اخیرا در علم فیزیک بدست سِر جیمز جینز در کتابِ « جهان اسرار آمیز » از نو زنده شده و او در آن کتاب مدعی است که :
« جهان از لحاظ مفاهیم فیزیکِ جدید قابل تصور به صورت مادی نیست ، و دلیل آن به نظر من اینست که جهان تنها به صورت مفهوم ذهنی درآمده است » .
فرض دوم ( یعنی اینکه جهان ماده وانرژی بخودی خود از عدم برخاسته ) نیز مانند فرض اول به اندازه ای بی معنی و محال است که به هیچ وجه قابل ملاحظه و اعتنا نیست . و این اثبات شده است در فلسفه که هیچ چیز از عدم نمیتواند به وجود بیاید چون عدم ، عدم است و چیزی ندارد تا چیزِ دیگری از آن به وجود بیاید لازمه به وجود آمدن شیئی از شیء دیگر وجود داشتن آن شیءِ اول است پس تخصصاً از بحث فارق و جداست .
فرض سوم ( یعنی اینکه جهان از ازل وجود داشته ) خب اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیش از آن حالت مرگ و رکود حادث شده باشد درحالی که اینطور نیست .
فرض چهارم ( یعنی اینکه جهان آفریده شده است ) خب با کمی دقت و تأمّل در میابیم که به جز راه حل چهرم راه دیگری برای پیدایش جهان نمیتوانیم بیابیم
و از طرفی نیز خورشیدِ سوزان و ستارگان و زمینِ آکنده از زندگی ، یک گواهِ صادق است براینکه جهان آغازی داشته و لحظه ی خاصی از زمان ، آغازِ پیدایش آن بوده ، و بنابراین زمین نمی تواند جز « آفریده شده » چیز دیگری باشد. پس ناچار باید باشد یک علتِ بزرگ و تامِّ نخستین، یا یک خالقِ ابدی که همچنین بر همه چیز دانا و توانا باشد که جهان را ساخته باشد والا لازمه اش این است که هیچ چیز به وجود نیاید (به خاطر امتناع ذاتی داشتن دور و تسلسل که ناظر بر برهان امکان وجودی هست و انشا الله دقیق بررسی خواهد شد )
تشریح نظریه بیگ بنگ :
مرکز اخترفیزیک دانشگاه هاروارد یک بار برای همیشه ادعای معروف آتئیستها را رد کرد: از تمام کانالهای آتئیستی و تمام آتئیستهایی که ادعای سواد علمی دارن تقاضا میشود که به متن زیر پاسخ دهند.
همانگونه که میدانید یکی از شایعترین سخنان آتئیستها در مورد پیدایش جهان این است که در ابتدا انرژی به طور خود به خود وجود داشت و سپس این انرژی جهان را به وجود آورد. این افراد در اثبات سخن خود میگویند که طبق قانون پایستگی انرژی، انرژی نه بوجود میآید( خالق ندارد) و نه از بین میرود و انرژی ازلی است.
اکنون سوال ما این است:
مرکز اخترفیزیک دانشگاه هاروارد( تذکر: دانشگاه هاروارد برترین دانشگاه جهان است و هر ساله رتبهی یک را بین دانشگاههای جهان بدست میآورد) با انتشار متنی به تعدادی از سوالات رایج دربارهی شروع جهان و بیگ بنگ پاسخ داده است. در این متن منتشر در مرکز اختر فیزیک دانشگاه هاروارد، کاملا به صراحت اعلام میشود که هیچکس نمیداند آن انرژی اولیه که جهان را به وجود آورده است از کجا آمده است. ابتدا عبارت منتشر شده در مرکز اخترفیزیک دانشگاه هاروارد را به همراه ترجمه میآوریم:
Was the Big Bang the origin of the universe?
It is a common misconception that the Big Bang was the origin of the universe. In reality, the Big Bang scenario is completely silent about how the universe came into existence in the first place. In fact, the closer we look to time "zero," the less certain we are about what actually happened, because our current description of physical laws do not yet apply to such extremes of nature.
The Big Bang scenario simply assumes that space, time, and energy already existed. But it tells us nothing about where they came from - or why the universe was born hot and dense to begin with.
ترجمه:
آیا بیگبنگ منشا جهان است؟
این یک تصور رایج غلط است که بیگبنگ منشا جهان است. در واقعییت، سناریوی بیگبنگ دربارهی اینکه چگونه جهان برای اولین بار به وجود آمد، کاملا خاموش است. در واقع، وقتی دقیقتر به لحظهی صفر(لحظهی شروع جهان) نگاه کنیم، کمتر مطمئن میشویم که واقعا چه اتفاقی افتاده است چون توضیحات فعلی ما در مورد قوانین فیزیکی، به چنین حالت سختی از طبیعت اعمال نمیشود.
سناریوی بیگبنگ به راحتی فرض میکند که فضا، زمان و انرژی از قبل وجود داشتهاند. اما به ما هیچ چیزی دربارهی اینکه آنها از کجا آمدهاند یا چرا جهان برای شروع به صورت داغ و چگال متولد شد، نمیگوید.
بار دیگر به این جمله دقت کنید:
The Big Bang scenario simply assumes that space, time, and energy already existed. But it tells us nothing about where they came from
ترجمه:
سناریوی بیگبنگ به راحتی فرض میکند که فضا، زمان و انرژی از قبل وجود داشتهاند. اما به ما هیچ چیزی دربارهی اینکه آنها از کجا آمدهاند نمیگوید.
لینک متن منتشر شده در مرکز اخترفیزیک دانشگاه هاروارد
https://www.cfa.harvard.edu/seuforum/faq.htm#top
همانگونه که میبینید، مرکز اختر فیزیک دانشگاه هاروارد به صراحت اعلام کرده است که کسی نمیداند آن انرژی که جهان را به وجود آورد از کجا آمده است!!! پس چگونه آتئیستها ادعا میکند طبق قانون پایستگی انرژی، انرژی به طور ازلی وجود داشته است و نه به وجود میآید( خالق ندارد) و نه از بین میرود؟؟؟ اگه طبق قانون پایستگی انرژی، انرژی ازلی است پس چرا دانشگاه هاروارد که معتبرترین دانشگاه دنیاست اعلام میکند کسی نمیداند انرژی از کجا آمده است؟
هرچند که آتئیستها هیچ پاسخی به این متن نخواهند داشت( زیرا اگر پاسخی داشته باشند بدان معناست که سوادشان از دانشگاه هاروارد بیشتر است) اما ما به آتئیستها فرصتی برای پاسخگویی میدهیم. پاسخهای خود را به آیدی زیر ارسال کرده و ما پاسخ شما را به همراه نقدی مختصر منتشر خواهیم کرد تا همگان به چشم ببیند که آتئیستها چیزی جز ادعای پوچ و توخالی ندارد.
و اگر آتئیستها پاسخی نداشتند (که قطعا نخواهند داشت)، دیگر هیچوقت نخواهند توانست ادعا کنند که چون طبق قانون پایستگی انرژی، انرژی ازلی است و نه به وجود میآید(خالق ندارد) و نه از بین میرود، پس جهان خود به خود به وجود آمده است
مطلب بعدی که گفتید ایجاد دنیا از هیچ و نوسانات کوانتومی
برخی دانشمندان میگویند که «نوسانات کوانتومی» تمام کیهان را و حتی قوانین آن را ایجاد کرده اند.
هرچند که به لحاظ فلسفی ایجاد خود به خودی باطل بوده و نیاز به تایید علمی ندارد. و باز البته که این توضیح برای ایجاد قوانین فیزیکی غیرمنطقی هست، چون خود آن نوسانات تحت قوانینی رخ میدهند، اما میخواهیم ببینیم که این توضیح پشتوانه لازم علمی را دارد یا خیر؟
در این مورد یک ایراد اساسی علمی وجود دارد:
Second, and more critically, quantum fluctuations are only known to occur within space that already exists. How would the first universe-generating fluctuation occur without space, and how could that space be there without a universe already in place? It appears that in order to make a universe this way, another universe must already exist. In that case, how did the first universe begin—or the one before that?
نوسانات کوانتومی اینطور شناخته شده اند که در فضایی که از قبل باشد رخ بدهند.
http://www.icr.org/article/6912/
باتوجه به این مطلب، این تئوری به لحاظ فیزیکی هم باطل هست.
چرا که در این صورت منشا فضا غیر از آن نوسانات کوانتومی هست که کیهان را خلق کرده است.
مشاهدهی اوج مضحک بودن استدلال استفن هاوکینگ در کمتر از دو دقیقه:
در این کلیپ فوقالعاده زیبا در کمتر از دو دقیقه با استدلال استفن هاوکینگ در مورد پیدایش جهان از هیچ یا همان پیدایش جهان از خلاء کوانتومی که در کتاب خود آورده است آشنا شوید و ببینید که آتئیست بودن چگونه باعث شده است این دانشمند بزرگ عملا به هذیانگویی روی آورد.
استدلال هاوکینگ چنان بیمعنی و مضحک است که جان لینوکس( استاد دانشگاه آکسفورد) دربارهی استدلال هاوکینگ در مورد پیدایش جهان میگوید:
اگر یک جملهی بیمعنی و مضحک از دهان یک نابغه مانند هاوکینگ بیرون آید، باز هم آن جمله بیمعنی و مضحک است.
قبل از دیدن این کلیپ شایان ذکر است که به تازگی(2017) نیز سایت علمی فیزیک(phys .org) با انتشار مقالهای رسما شکست خوردن ایدهی استفن هاوکینگ درمورد پیدایش جهان از هیچ یا همان خلاء کوانتومی را اعلام کرده است که میتوانید در مقالهی زیر ببینید:
https://phys.org/news/2017-06-universe-big.html
مبحث کوک و ساعتی و ثابت بودن دنیا
قوانین_فیزیک و اثبات_وجود_خدا
سوال :
برخی فیزیکدانها گفته اند: « جهان بر اساس قوانین فیزیک کار می کند؛ لذا بود و نبود خدا دخالتی در کار جهان ندارد.» چه پاسخی به این گونه فیزیکدانها می توان داد ؟
برخی از فیزیکدانها، پاسخ این شبهه را داده اند.
مارگنو (Margenau) گفته است : «اكنون اين سؤال مطرح ميشود كه منشأ قوانين_طبيعت چيست؟ و من تنها جواب قانع كنندهاي كه مييابم اين است كه آن ها به وسيله خدا خلق شدهاند پپچپپ و خدا قادر و عالم_مطلق است » . و نيز ميگويد: «خدا هم جهان فيزيكي و هم قوانين حاكم بر آن را خلق كرد » .
ديويس گفته است: « آيا وجود جهان را ميتوان بينياز از خدا و تنها به وسيله علم توضيح داد ؟ آيا ميتوان جهان را نظامِ بستهاي در نظر گرفت كه علّت وجودياش در آن نهفته باشد ؟ پاسخ به معنايي بستگي دارد كه با آن توضيح ميدهيم .
با فرض قوانين فيزيك، جهان ميتواند خود مدار باشد و از جمله، خود را خلق كند . امّا قوانين_فيزيكي از كجا ميآيند؟ »
و نيز : « تا وقتي كه منشأ قوانين طبيعت خداست، وجودي شگفتتر از مادهّ ــ كه آن را نيز خدا آفريده است ــ نيست. امّا وقتيمبناي خدايي قوانين را كنار مينَهيم، وجود آن ها به يك راز عميق تبديل ميشود » .
پاركر (B. Parker؛ فيزيك دان آمريكايي) گفته است: « اين ترس وجود ندارد كه دانشمندان هرگز بتوانند نياز به خدا را حذف كنند ...
هر قدر هم كه ما اين قضيه را پيگيري كنيم، همواره، چيزي ميماند كه توضيح داده نشده است . خلقت، به قوانين طبيعت بستگي دارد و پيدايش آن بدون قوانين امكانپذير نبوده است. چه كسي اين قوانين را خلق كرده است ؟ ترديدي نيست كه همواره به يك خدا نياز هست » .
توضیح بیشتر درباره ازلیت و اینکه ایا جهان به صورت کوک شده است
ازليت_جهان یا ازلیت_انرژی
بخشی از سوال شما :
وقتي مي گوييم خدا اين جهان را خلق کرده است فرض را بر اين گذاشته ايم که اين جهان قبلا نبوده است و خداوند بعدا آنرا خلق کرده است. ما از کجا مي دانيم اين جهان و يا شکل ديگري از آن قبلا نبوده است ؟ اين موضوع اول بايد ثابت شود.
_در پاسخ به اين پرسش به چند نكته اشاره مي شود :
1) نخست بايستي واژه «ازلي» مورد تعريف و توضيح قرار بگيرد. موجود ازلي در مقابل موجودِ حادث است. حادث يعني موجودي كه مسبوق به عدم است و سابقه عدمي دارد. به بيان ديگر موجودي كه نبود و سپس موجود شد. موجودِ ازلي يا قديم موجودي است كه سابقه عدمي ندارد و همواره موجود بوده است .
2) يك مفروض نادرستي در پرسش بيان شده و آن « تلازم مخلوق بودن با مسبوقِ به عدم بودن » است. به عبارت ديگر چنين فرض شده كه اگر موجودي مخلوق بود ديگر ازلي نيست و اگر ازلي است ديگر مخلوق نيست. در حالي كه به لحاظ فلسفي مخلوق بودن با ازلي بودن ناسازگار و منافي نيست. مي شود موجودي در عين مخلوق بودن و وابستگي به علت تامه ی خود ،ازلي نيز باشد يعني همواره موجود باشد وسابقه عدمي نداشته باشد. بر اين اساس مانعي ندارد که اين جهان يا جهان هاي ديگري قبلا ، حتي از ازل موجود بوده ولي در عين حال مخلوق خداوند باشند. بنابراين براي اثبات مخلوقيت جهان اثبات حادث بودن زماني آن لازم نيست و راههاي ديگري براي آن وجود دارد.
مطلب بعدی اثبات خداوند و اطمینان از وجود او
یکی از دانشمندان فیزیک به نام پول کلارنس ابرسولد (paul clarence aebersold)دارای رتبه A.Bاز دانشگاه ستانفورد،دکترا در فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا،متخصص سابق تشعشعات و رادیولوژی در موسسه تفحصات فنی هوول ،رئیش شعبه ایزوتوپ در کمسیون نیروی اتمی اوک ریدج، عضو جمعیت علوم هسته ای و شورای تفحصات علمی و چند جمعیت ملی رادیولوژی و زیست شناسی ، متخصص فیزیک هسته ای ، فیزیک حیاتی و خواص تشعشعات نوترون و ایزوتوپ .
مقاله ای داره در موضوع :
دلایل طبیعی وجود خدا
در آن مقاله میگوید : فرانسیس بیکن (Francis Bacon) فیلسوف و سیاستمدار مشهور انگلیسی سیصد و چند سال پیش گفته : اطلاع ساده و سطحی از فلسفه شخص را به انکار وجود خالق سوق میدهد ولی اطلاع وسیع و عمیق از فلسفه شخص را متدین و خدا شناس مینماید .
و همینطور
- پول کلارنس ابرسولد *
در همان مقاله میگوید :
حقیقت مسلم این است که بشر با وجود هوش سرشار و معلومات وسیع خود هنوز خویشتن را کاملا نشناخته است.
افراد بشر با وجود اختلاف نژاد ، مذهب و مسکن ، به تنهایی و بدون تبادل نظر با دیگران پس از تفکر و مطالعه متوجه شده اند که فهم بشری محدود است و اذعان کرده اند که مفاهیم زیادی وجود دارد که بشر نمیتواند یا نتوانسته هنوز آنها را درک بکند ،مفهوم زندگی یعنی روح نیز یکی از آنهاست همچنین بشر باهوش یا غریزه ذاتی خود متوجه شده که یک نظم و ترتیب و منطق در عالم مادی وجود دارد که مشکل است آنرا تصادفی فرض
کرد ، چه ماده هوش و فهم و اراده ندارد ، اینکه بشر در ماورای فهم و ادراک خود لزوم وجود صانع را درک میکند یکی از دلیل هاست بر وجود خداوند .
بُرهان| اثباتِ گزاره نظریِ «واجب الوجود، موجود است»
اثبات_وجود_خدا
اثبات:
۱. من موجودم.
۲. اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است.
۳. هستی یا از غیر است یا از غیر نیست.
۴. اگر هستیِ من به عنوان یک موجود از غیر نباشد، پس من واجب الوجودم.
۵. اگر هستیِ من به عنوان یک موجود از غیر باشد، پس آن غیر، موجود است به دلیل ضرورت وجود علت نزد معلول.
۶. آن غیر به عنوان یک موجود یا معلول غیر است یا معلول غیر نیست.
۷. اگر هستیِ آن غیر به عنوان یک موجود از غیر نباشد، پس واجب الوجود است.
۸. اگر آن غیر به عنوانِ یک موجود، معلول غیر باشد، پس همواره مستلزم دور و تسلسل است.
۹. دور باطل است. و وجه بُطلان آن، این است که موجبِ تحقق موجود قبل از تحقق خودش میشود.
-به تقریبِ اینکه: «الف» چون معلولِ «ب» است، پس باید بعد از «ب» موجود باشد و چون علتِ «ب» است، باید قبل از «ب» موجود باشد و تحقق موجودی قبل از تحقق آن بالضروره باطل است.
-پس دور باطل است.
۱۰. تسلسل نیز باطل است. و وجه بطلان آن، این است که تسلسلِ مصطلح عبارت است از سلسله نامتناهی از موجوداتی که بالفعل موجودند و همه آنها هم علتاند و هم معلول و چیزهایی که هر یک از آنها هم علت است و هم معلول وسطند و هر وسطی، طرف دارد، پس سلسله مفروض که بی نهایت است و قهرا طرف ندارد، محال است.
(بعداً راجع به اثبات استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین خواهیم نوشت)
نتیجه: پس ثابت گردید که واجب الوجود(خداوند متعال) یعنی موجودی که معلول علتی نمیباشد و ضرورتا موجود است، تحقق دارد.
و هم چنین صفت بارئ و باقی خداوند.
یه مثال میزنم برای بهتر فهمیدن معنای و درک و اثبات ان:همان طور که خورشید پرتوزایی و نور میتابد خداوند هم هستی بخشی میکند.و اگر یک لحظه خورشید نور نتابد واضح است که روشنایی و تابندگی قطع خواهد شد و اگر خداوند هم بر فرض محال بعد خلقت نبود باید هستی هم نبود .چون هستی عالم از اوست
تا اینجا هم مبحث های اتئیستی معلوم شد که باطله. و اثبات خداوند و باقی و وجود او
مبحث مهم بعدی.
_ آیا علم و دین در تضاد هستند؟
آیا پذیرش داروینیسم به معنی نفی وجود خداوند است؟
Charles Darwin’s theory of evolution explains how organisms evolved from natural selection and the survival of the fittest. Darwin never mentioned God in his theory nor did he explain why the process of evolution originally occurred. Darwin’s theory is scientifically proven as true. Just because his theory is true does not mean the existence of God is false. evolution could be God’s tool in the creation of humans
تئوری تکامل داروین توضیح میدهد که چگونه ارگانیسم ها از طریق فرایند انتخاب طبیعی تکامل یافتند. داروین هرگز در تئوری خود به خدا اشاره نکرد و توضیح نداد که چرا فرایند تکامل در اصل رخ داده است . تکامل داروین به لحاظ علمی تائید شده است. اما درست بودن این نظریه به این معنی نیست که وجود خدا غلط است . تکامل میتوانست ابزار خدا برای خلقت انسان ها باشد
https://scholarblogs.emory.edu/millsonph115/2014/09/22/evolution-and-god-can-coexist/
people of many different faiths and levels of scientific expertise see no contradiction at all between science and religion. Science investigates the natural world , while religion deals with the spiritual and supernatural — hence, the two can be complementary.
افراد با باور و سطوح علمی مختلف تائید میکنند که هیچ اختلافی بین علم و دین وجود ندارد . علم دنیای مادی را بررسی میکند در حالیکه دین با معنویت و معرفت سر و کار دارد . به همین دلیل این دو میتوانند در کنار هم ، و مکمل یکدیگر باشند .
https://undsci.berkeley.edu/article/science_religion
Today, physicist have attempted to reconcile science and religion and explore the ways in which both contribute to a search for truth and meaning. The scientific discipline, with its emphasis on empirical evidence, can answer important questions about how the universe functions, while religion can provide alternate explanations to fill gaps in scientific knowledge, and answer existential questions that science cannot
امروزه فیزیکدانان تلاش میکنند تا علم و دین را بیش از پیش با هم آشتی دهند و راه هایی را پیدا کنند که علم و دین با کمک یکدیگر منجر به یافتن حقیقت جهان شوند. حوزه علم با تاکید بر شواهد تجربی میتواند سوالات انسانها در مورد مکانیسم کارکرد جهان را پاسخ دهد ، در حالی که دین میتواند توضیحاتی ارائه دهد که شکاف های علمی را پر کند و به سوال هایی پاسخ دهد که علم نمیتواند به آنان پاسخ دهد
https://berkleycenter.georgetown.edu/forum/the-complementarity-of-science-and-religion
نکته جالب توجه این است که حتی دانشمندان اتئیست هم به عدم تضاد علم و دین باور دارند . برای مثال مارتین ریس استاد فیزیک و اختر شناس مشهور عنوان میکند :
Let me say that I don't see any conflict between science and religion. I go to church as many other scientists do. I share with most religious people a sense of mystery and wonder at the universe and I want to participate in religious ritual and practices because they're something that all humans can share.
اجازه دهید بگویم من هیچ تضادی بین علم و دین نمی بینم. من مانند بسیاری از دانشمندان به کلیسا میروم. من حس رمز و راز و شگفتی در جهان را با مردم مذهبی به اشتراک میگذارم. من میخواهم در مراسم های مذهبی شرکت کنم و اعمال مذهبی را انجام دهم. زیرا انها چیزی هستن که همه انسان ها میتوانند به اشتراک بگذارند
https://www.azquotes.com/quote/575513
اریک کندل استاد روانپزشکی دانشگاه کلمبیا و برنده جایزه نوبل پزشکی :
Religion and science speak to two different spheres. Science speaks to understanding the universe in which we live and Religion tells you how to structure your life, how to live a moral life, how to interact with members of your family with other people. And in some cases gives you a view of the life hereafter. I’m Jewish, but I’m not religious, and I see no conflict between religion and science
علم و دین از دو حوزه متفاوت صحبت میکنن . علم از جهانی که در آن زندگی می کنیم سخن می گوید. اما دین به شما می گوید که چگونه زندگی خود را بسازید ،چگونه زندگی اخلاقی داشته باشید ،چگونه با اعضای خانواده و مردم دیگر تعامل داشته باشید دین به شما یک تصویر از زندگی آخرت میدهد. من یهودی هستم اما مذهبی نیستم و هیچ تضاد بین علم و دین نمی بینم
https://bigthink.com/in-their-own-words/i-see-no-conflict-between-religion-and-science
ماکس پلانک پدر نظریه ی کوانتوم و برنده ی جایزه ی نوبل و ابر دانشمند فيزيك در تاریخ :
علم و دین هردو نیاز به باور به خــدا را تداعی میکنند، برای مومنان خدا در آغاز هست و برای فیزیک دانان او در پــایان تمــام احتمالات بــرای گذشتـه او بنیاد است و برای امروز تــاج سر جهــان بینی های جهان...
Both religion and science require a belief in God. For believers, God is in the beginning, and for physicists He is at the end of all considerations… To the former He is the foundation, to the latter, the crown of the edifice of every generalized world view.
Reference: Scientific Autobiography and Other Papers as translated by F. Gaynor (1949) p. 184
پ ن : جوجه آتئیست و کافر ایرانی در مواجه با اینگونه سخنان خودش را در معرض نابودی و افسردگی میبیند...امیدواریم خودکشی نکنند... چه دعایی شود بهتر از این
«نظمی» وجود دارد که من می توانم آن را مشاهده کنم.
اگر آن واقعیت نداشت،
اگر آن ایمان وجود نداشت؛
- من دلیلی نمی داشتم که به آزمایشگاه بروم.
(مارتینز هیولت - زیست شناس معاصر آمریکایی)
بنگرید:
Science and Spritual Quest:
Essay by Leading Scientists (London: Routledge,2002)p.79
تا الان روشن شد که خداوند علیم، حکیم و دارای دیگر صفات ثبوتیه وجود دارد و باقی است و ازلی است و جهان خلق شده و ازلی نیست.
و مشخص که علم با دین تناقضی هم ندارد.
حالا به قران کلام الهی مینگریم تا ببینم خشونت دارد یا خیر.
هرکس قرآن را مدافع جنگ و خشونت بداند هیچ چیزی از قرآن نمیداند!
سایت_معتبر_ایندیپندنت_انگلستان_مدافع_قرآن_کریم
مقاله ای که ایندیپندنت در 2017 منتشر کرد:
Anyone who says the Quran advocates terrorism obviously hasn't read its lessons on violence
"هر کس ادعا کند که قرآن کریم مدافع تروریسم است هیچکدام از مطالب قرآن راجع به خشونت را نخوانده است"
Blaming the Quran for terrorism is not only demonstrably false, it wastes precious resources that could be spent on stopping war and famine.
" نکوهش قرآن بخاطر تروریسم نه تنها یک اشتباه آشکار است، بلکه این کار، منبع ارزشمندی را که میتواند صرف متوقف ساختن جنگ و قحطی شود را هم تحت الشعاع قرار میدهد."
The permission given in Quran 22 to fight in self-defence was not only granted to defend Muslims from persecution, but to defend Christians, Jews and people of all faiths from acts of terror like those committed by Isis today
"اجازهای که قرآن کریم به #جنگ_تدافعی در مقابل دشمنان در سوره22 (حج) میدهد، حتی فقط در مورد دفاع از جان مسلمانان نیست بلکه دفاع از مسیحیان، یهودیان و مردمان تمام اعتقادها در برابر جنایتکارانی مانند دواعش امروزی بوده است."
آیاتی که ایندیپندنت اشاره کرده است:
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ
«به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است. چرا که مورد ستم قرار گرفته اند. و به یقین خدا بر یارى آنها تواناست.» (حج/39)
آیه بعدی هم حرف از دفاع از دیرها، و معابد یهود و نصارى، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى شود، زده است.
http://www.independent.co.uk/voices/islam-muslim-terrorism-islamist-extremism-quran-teaching-violence-meaning-prophet-muhammed-a7676246.html
پ ن :
البته تمام حمله ها به کتاب الهی از عدم آگاهی به قرآن نشأت نمی گیرد؛
هستند افرادی که «فیٖ قلوبهمْ مرضً»!
.حتی با خواندن این مقاله هم بجای عبرت گرفتن، میگویند برای اثبات حقانیت قرآن، دست به دامن منابع انگلستان شده اند.
پدربزرگ عصر روشنگری اروپا مسلمان بود.
هرچند در غرب به افراد میآموزند که رنسانس و عهد روشنگری تنها حاصل تلاشها و تفکرات اروپاییان است، ولی آنچه در آثار عهد رنسانس دیده میشود، گویای آن است که متفکران مسلمان نقش عمدهای در تحولات فکری این دوره داشتهاند.
رافائل، نقاش ایتالیاییِ دیوارنگاره "مکتب آتن" مهمترین متفکران و اندیشمندان مؤثر بر غرب را در این نقاشی قرن شانزدهمی جمع کرده است. در این میان دو تفکر و شخصیت شرقی هم به چشم می خورند: ابن رشد و زرتشت.
به همین شکل در اثر قرن چهاردهمی کمدی الهی، دانته برزخ را جایی توصیف میکند که غیرمسیحیان نیکوکار میتوانند در آنجا زندگی اخروی مناسبی داشته باشند. وی ابن رشد، ابن سینا و صلاح الدین ایوبی را از جمله این غیرمسیحیان نیک برمیشمرد.
در واقع نام بسیاری از فلاسفه و دانشمندان یونان پس از آن در اروپا بر سر زبانها افتاد که منابع علمی از عربی، فارسی و هندی ترجمه شدند که از جمله آنها میتوان به ستارهشناسی بطلمیوس، هندسه اقلیدسی و طب جالینوس اشاره کرد.
به علاوه مسلمانان این علوم را از یونان برگرفته، در هم ممزوج کرده و پایه علوم جدیدی همچون شیمی و جبر را بنا نهاده بودند که محاسباتشان مبنای اکتشافات کوپرنیک و نیوتون شد.
فلسفه هم در دنیای اسلام ارج و قرب فراوان داشت و فلاسفه مسلمان نظریات ارسطو و افلاطون را مطالعه و مباحثه میکردند. فلاسفه مسلمان هم همچون فلاسفه یونان در آشتی دادن میان فلسفه و الهیات به مشکل خوردند، ولی برخلاف اروپا که سنت آگوستین این تعارض را با ممنوع کردن فلسفه و تفکرات انتقادی حل کرد، در دنیای اسلام - حداقل تا انتهای قرن دوازدهم - چنین رویکری نسبت به فلسفه نداشتند.
ابن رشد یکی از این فلاسفه مشهور اسلامی بود که در اروپا به نام "مفسر" می شناختندش، چرا که در اروپا ارسطو را پس از ترجمه تفسیرهای ابن رشد از نظریات ارسطو بود که شناختند.
ابن رشد مسبب زلزله روشنفکری در اروپا شد. نظریات وی در دانشگاههای برتر اروپا مثل پاریس و آکسفورد تدریس شد و موافقتها و مخالفتهای فراوانی را برانگیخت. اسقف پاریس دیدگاههای ابن رشد را به کمک کپیبرداری از نظریات غزالی رد میکرد. ولی دیدگاههای ابن رشد و آزاداندیشیهایش مسیر خود را تا قرن هفدهم ادامه داد و بر فلاسفه و متفکران بسیاری تأثیر گذاشت.
چهارصد سال پس از مرگ ابن رشد، باروخ اسپینوزا فیلسوف یهودی تبار، تحت تأثیر اندیشههای وی، به حمایت از تفکر انتقادی و مستقل پرداخت. وی تأثیری ماندگار بر روند عصر روشنگری داشت و یکی از پدران عصر روشنگری نامیده میشود.
بیشک دانشمندان و فلاسفه مسلمان نقش مهمی در شکلگیری تفکر اروپایی داشتند. هرچند کشورهای مسلمان به تبع سرکار آمدن حکومت های دیکتاتوری به عقب برگشتند ولی نقش دنیای اسلام در تاریخ تفکر انکار نشدنی است. لازم است در آموزش تاریخ در دنیای غرب تجدید نظر شود و حقایق تاریخی جایگاه خود را بازیابند
ترجمه از مقاله زیر :
https://medium.com/@koertdebeuf/the-grandfather-of-the-european-enlightenment-was-muslim-49c1342946f1
پ ن : آتئیست های معاند ایرانی هر متنی را که برایشان تایپ کنند میخوانند و هیچ مطالعه ای از تاریخ ندارند...طبیعست چون اکثرا کم سن و سال هستند.
بدون هیچ اغراقی آتئیستهای ایرانی بعد از خواندن گزارش منتشر شده در شبکهی خبری آمریکایی
سیانان(CNN)، باید از وجود خود شرمنده شوند.
مقاله ی منتشر شده در
سیانان(CNN) آمریکا با عنوان
Muslim inventions that shaped the modern world
ترجمه: اختراعات مسلمانان که جهان مدرن را شکل داد
به معرفی بیش از ده اختراع مسلمانان میپردازد که جهان مدرنی که اکنون میشناسیم را شکل داده اند. با این اختراعات میتوان گفت که تقریبا تمام پیشرفتهای علمی که اکنون در جهان مدرن وجود دارد را ابتدا مسلمانان بنا نهاده بودند. این ده مورد از اختراعات مسلمانان
که CNN معرفی کرده است را به اختصار می آوریم(خوده سیانان اعلام کرده است که تعداد اختراعات بسیار بیشتر است و صرفا ده مورد را انتخاب کرده است که ما هشت مورد را میآوریم):
1: جراحی
تقریبا هزار سال پیش دکتر مشهور الزهواری یک دایرهالمعارف مصور 1500 صفحهای در زمینهی جراحی منتشر کرد که برای 500 سال مرجع علوم پزشکی اروپا بوده است. همچنین او انجام اولین عملیات سزارین و ساخت اولین جفت از ابزار جراحی را نیز گزارش داده است.
2: ماشین پرنده
عباس ابن فرناس اولین شخصی بود که به طور جدی برای ساختن ماشین پرنده و پرواز کردن تلاش کرده است. اون در قرن نهم یک وسیلهی بالدار را طراحی کرد. در مشهورترین آزمایش خود او توانست برای چند لحظه به سمت بالا پرواز کند. طرحهای او بیشک صدها سال بعد الهام بخش هنرمند و مخترع ایتالیایی لئوناردو داوینچی بوده است.
3: دانشگاه
در سال 859 یک شاهزادهی جوان با نام فاطمه الفریحی اولین دانشگاه که اعطا کنندهی مدرک دانشگاهی بود را در مراکش تاسیس کرد.
4: اپتیک( علم بررسی بینایی و نور)
بسیاری از مهمترین پیشرفتها در زمینهی اپتیک از مسلمانها ناشی شده است. تقریبا هزار سال پیش ابن هیثم ثابت کرد که چشم انسان اشیا را بخاطر نوری که از آن ها بازتاب شده و وارد چشم ما میشود میبیند و بدین ترتیب نظریات اقلیدس و بطلیموس را باطل کرد که معتقد بودند نور از خوده چشم خارج میشود. این فیزیکدان بزرگ مسلمان همچنین پدیدهی اتاق تاریک( مربوط به عکاسی) را کشف کرد که توضیح میدهد چگونه چشم به دلیل ارتباط بین عصب بینایی و مغز، تصاویر را به صورت قائم میبیند.
5: بیمارستانها
بیمارستانها به گونهای که اکنون میشناسیم که دارای بخشها و مراکز آموزشی است، از قرن نهم در مصر شکل گرفت. اولین مرکز پزشکی از این نوع، بیمارستان احمد ابن طلون نام داشت که سال 872 در قاهره تاسیس شد و از قاهره در سراسر جهان پخش شد.
6: جبر( شاخهای از علم ریاضی)
واژهی جبر از عنوان رسالهی یک ریاضیدان مشهور پارسی با نام " کتاب الجبر و المقابله" گرفته شده است که ترجمه آن تقریبا میشود "کتاب استدلال و تعادل". همین ریاضیدان یعنی الخوارزمی، اولین کسی بود که مفهوم یک عدد تواندار را معرفی کرد.
7: مسواک
محمد پیامبر (ص) اولین استفاده از مسواک را حدود هزار و چهارصد سال پیش عمومی کرد. با استفاده از شاخهی درختی با نام مسواک دندانهایش را تمیز و نفسش را تازه کرد. مواد مشابه مسواک در خمیر دندانهای امروزی مورد استفاده قرار میگیرد.
8: سامانهی میل لنگ( مورد استفاده در موتور احتراق داخلی و دوچرخه)
بسیاری از پایههای اتوماتیک مدرن اولین بار در دنیای اسلام مورد استفاده قرار گرفته است، از جمله سیستم انقلابی میلههای متحرک. با تبدیل حرکت چرخشی به حرکت خطی، میل لنگ میتواند اجسام سنگین را تقریبا به سهولت بلند کند. این تکنولوژی که توسط الجزری در قرن دوازدهم کشف شد در سراسر جهان پخش شد و منجر به ایجاد همه چیز از جمله دوچرخه و موتور احتراق داخلی شد.
لینک گزارش منتشر شده در شبکهی خبری سیانان(CNN)
http://edition.cnn.com/2010/WORLD/meast/01/29/muslim.inventions/index.html
تقریبا هر آنچه در جهان مدرن کنونی وجود دارد مدیون اسلام است اما آتئیستهای حقیر ایرانی میگویند اسلام برای پیشرفت دنیا چه کاری کرده است؟
اما داعش
داعش یا اسلام ستیزی
متأسفانه گاه شنیده می شود که جمعی از نا آگاهان و مغرضان داخلی در پی القای این تفکر هستند، که پدیده نوظهور داعش همان اسلام واقعی است! البته با نگاهی سطحی ممکن است ابتدا چنین به نظر آید که داعش به نسبت بعضی از ممالک منطقه، در قبال برخی از احکام جدیت بیشتری دارد. ولی صحیح آن است که برای قضاوت در مورد میزان التزام یک جمعیت به یک دین و مذهب، باید به اصلی ترین منابع مورد اتفاق آن دین مراجعه کنیم؛ و نه به رویکرد حکومت های مدعی آن دین که در طول تاریخ به خواست خود هزاران تغییر در مذاهب ایجاد می کنند!
مهم ترین منبع معرف اسلام کتاب قرآن و نیز سنت صحیح رسول اکرم ص و اهل بیت ایشان است، که دسترسی به آن بنا بر پژوهش های حدیثی و اعتبار سنجی و نسخه شناسی در منابع حدیث و سیره ممکن است.
چنانکه پژوهش محققان داخلی و خارجی بسیاری (اعم از موافق و مخالف) بدان اذعان دارد.
برخلاف تبلیغات گسترده داعش، آن چه که امروز مانند روز آشکار شده این است که داعش دست پرورده اربابان غربی خود است. و این در اعترافات سران این دولت ها (خصوصاً امریکا) وجود دارد، و در جریان جنگ ها و فتنه های سال های اخیر، گروهک منحرف داعش در حال جنگ نیابتی از سوی غربیان در برابر حاکمیت های همسوتر با قدرت های شرق (مانند روسیه) است. هم چنانکه برخی از پژوهشگران اثبات نموده اند، در رأس جریان منحرف داعش شخصیت های منافقی وجود دارند، که برخی از آنان خود از سران رژیم بعث صدام بوده، و برخی از مرتبطین با یهود، و حتی از سران عرفان های شیطان پرستی بوده اند
گرایش گسترده برخی از اروپاییان به پیوند به این گروهک نیز ابداً با صرف ادعای جذابیت دینی آن توجیه پذیر نیست. در این میان شخصیت هایی که پیشتر هیچ ظاهر دینی نداشته اند، ناگهان خود را مسلمان دو آتشه معرفی می کنند. و البته بدیهی همواره در این فتنه ها عده ای عوام ساده لوح واقعاً دلبسته بازی های این گروه ها می شوند، و باز عجیب نیست که بعد ها در این گروه گرایش های ضد غرب و یهود نیز به وجود آید. هم چنان که این مطلب در مورد القاعده اتفاق افتاد.
محققان در مطالعات علمی اين نتيجه رسيدند كه بسيارى از افراد گروههاى سلفى و افراطى حتى اطلاعات پايهاى اسلام را هم ندارند و تنها نامى از اسلام يدک میكشند. (goo.gl/vdEr2w)
پیش از بررسی اسلام گریزی داعش در مسأله جنگ اشاره به این نکته نیز در خور توجه است که داعش در پس نقاب اسلام نمای خود، آن چنان به ایجاد موج عظیمی از بدعت های نفرت زا روی آورده، که هیچ شکی باقی نمی گذارد که این جریان در کنار قدرت طلبی و استفاده ابزاری از دین، از اساس هدف ایجاد اسلام هراسی در جهان را نیز پی می گیرد.
بدعت مجازات اعدام برای مسائلی مانند ریش تراشی و کشیدن سیگار؛ که در اسلام حدی ندارد.
بدعت جهاد نکاح؛
بدعت کودک کشی؛
انهدام مساجد؛
فتوای جواز روزه خواری برای خود، و مجازات سنگین برای روزه خواری دیگران؛
و...
همگی از مواردی است که کاملاً در تضاد با اسلام و در راستای مخدوش کردن چهره آن است.
در مورد مسئله جنگ و جهاد نیز داعش فرسنگ ها با اسلام ناب کتاب و سنت اهل بیت پیامبر ع فاصله دارد.
و جالب است بدانید که نامزد ریاست جمهوری،خانم هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود اعتراف کرده است که داعش ساخته ما بوده است.
در اسلام محمدی:
حال می پرسیم به راستی اگر کاستی های برخی از دولت های منطقه، دربرابر ادعای اسلام مداری داعش نبود، و اگر داعشیان ریش بلند و شعارها و تواشیح زیبا نداشتند، چگونه خود را به اسلام می بستند؟
در واقع اسلام داعش، تنها شباهتی به اسلام خلفا و صاحبان قدرت دارد، که در سایه جهل پیروانش به چندی به حیات خود ادامه می دهد. و از دستورات منابع اصلی دین بسیار دور است.
در مورد عدالتی که گفتید و مثال زدید قبلا پاسخ داده است.
https://lamtakam.com/qanda/646/اثبات+عدالت+خداوند+در+دین+اسلام+چگونه+است؟#post-661
امام علی(ع) در خطبه 49 نهج البلاغه می فرماید: «ستايش مخصوص خداوندى است كه از اسرار پنهاني ها آگاه است و نشانه هاى واضح و روشن، بر هستى او دلالت مى كنند، هرگز در برابر چشم بينايان آشكار نمى شود، ولى نه چشم كسى كه وى را نديده انكارش تواند كرد و نه قلب كسى كه او را نشناخته مشاهده اش تواند نمود. در علو رتبه بر همه پيشى گرفته،پس، از او برتر چيزى نتواند بود و آن چنان نزديك است كه چيزى از او نزديكتر نيست. مرتبه بلندش او را از مخلوقاتش دور نكرده و نزديكيش با خلق او را با آنها مساوى قرار نداده است. عقول را بر كنه صفات خويش آگاه نساخته اما آنها را از معرفت و شناسائى خود بازنداشته است،هم اوست كه گواهى نشانه هاى هستى، دلهاى منكران را بر اقرار به وجودش وا داشته و بسيار برتر است از گفتار آنان كه وى را به مخلوقات تشبيه كنند و يا انكارش نمايند.»
خداشناسی از دیدگاه امام علی(ع)
در نهج البلاغه وصف خداوند بسيار آمده است. جايي "ذعلب يماني" از حضرت ميپرسد: «آيا پروردگارت را ميبيني؟» و حضرت ميفرمايد: «آيا چيزي را که نميبينم ميپرستم؟» و دهها و صدها خطبه، نامه و سخن قصار از ايشان هست که بهترين راههاي خداشناسي را به ما آموختهاند. اميرمؤمنان علي(ع) در اين باره ميفرمايند: «معرفة الله سبحانه، اعلي المعارف؛ شناختن خداي پاك و منزه، والاترين معرفتهاست». ايشان در تعبير ديگر ميفرمايند: «العلم بالله، افضل العلمين: خداشناسي با فضليتترين علم است.»
حتي امام علي(ع) توحيد و اعتقاد به خداي يگانه را حيات و جان نفس و روح ميداند: «التوحيد حياة النفس» همچنين در تعبيري ديگر ميفرمايند: «اول الدين معرفته؛ سرلوحه دين [از نظر اهميت] شناختن خداست.» آدمي نيز بالوجدان احساس ميكند كه شناخت خدا در درجه نخست اهميت قرار دارد.
در سخنان مولا اميرمؤمنان علي(ع) استدلال بر وجود خدا را به طور مستقل كمتر مشاهده ميكنيم؛ يعني عنواني تحت براهين اثبات وجود خدا مشاهده نميشود و اين امر، به دو دليل زير است:
-
اميرمؤمنان علي(ع) خداشناسي و خداجويي را امري فطري ميداند چنان كه ميفرمايد: «اللهم خلقت القلوب علي ارادتك، و فطرت العقول علي معرفتك: خداوند قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشته است». در تعبيري ديگر ميفرمايد: «عجبت لمن شك في الله، و هو يري خلق الله: من تعجب ميكنم از كساني كه مخلوقات الهي را ميبينند و در وجود خدا ترديد ميكنند.» اين كلام حضرت(ع) برگرفته از اين آيه قرآن است كه ميفرمايد: «افي الله شك فاطر السموات و الارض؛ مگر درباره خدا ـ پديدآورنده آسمانها و زمين ـ ترديدي هست؟ (ابراهيم/ آيه 10).»
- دليل ديگر آن است كه مخاطبان اميرمؤمنان(ع) اشخاصي بودند كه به وجود خدا اعتقاد داشتند و در وجود خدا كمتر شك و شبهه ميكردند و تنها لازم بود كه اعتقادات آنان تصحيح و تكميل شود.
البته در لابهلاي سخنان حضرت ميتوان دلايلي را بر اثبات وجود خدا مشاهده كرد. كتاب حاضر، هشت دليل بر اثبات وجود خدا در كلمات آن حضرت(ع) را يافته است، هرچند كه راههاي به سوي خدا به عدد نفوس خلايق است؛ و اما آن دلايل عبارتند از: برهان معقوليت، برهان فطرت، برهان صديقين، برهان نظم، برهان علي، برهان معجزه، برهان حدوث و برهان فسخ عزائم.
برهان معقوليت يا احتياط عقلي بر وجود خدا
از راههاي شناخت وجود خدا، معقوليت اعتقاد به خداست. امام علي(ع) در سخنان خود به اين راه اشاره فرمودهاند. اين برهان به طور خلاصه چنين است: اعتقاد داشتن به خدا و لوازم آن از معتقد نبودن به خدا و لوازم آن، معقولتر است. براي توضيح اين برهان، يادآوري چند مقدمه ضروري است:
به طور كلي اعتقادات و جهانبينيهاي انسان بر اساس پذيرش ماوراي طبيعت و انكار آن، به دو دسته تقسيم ميشود: 1. جهانبيني الهي؛ 2. جهان بيني مادي. در جهانبيني مادي، فرقهها و گرايشهاي مختلفي وجود دارد، ولي همه آنها در انكار وجود خدا و به تبع آن در انكار جهان آخرت مشتركند. همچنين در جهانبيني الهي نيز گرايشها و نحلههاي مختلفي وجود دارد كه همه آنها در اعتقاد به وجود خدا مشتركند. اديان توحيدي (آسماني) روشنترين جلوههاي جهانبيني الهياند كه همه آنها در سه اصل كلي مشتركند.
-
اعتقاد به خداي يگانه
-
اعتقاد به زندگي ابدي براي انسانها در جهان آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام ميدهند
- اعتقاد به بعثت پيامبران از سوي خدا براي هدايت بشر به سوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت.
البته براساس اين اعتقاد كه انسان با عقل تنها نميتواند به قله فلاح و رستگاري برسد. چنان كه در قرآن كريم آمده است: «انزل الله عليك الكتاب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم؛ خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرده و آن چه را نميدانستي به تو آموخت (نساء، آيه 113).»
معناي آيه اين است كه اي پيامبر! تو كه اشرف مخلوقات و سرآمد انسانها هستي، خدا
به تو كتاب و حكمت داد و آن چه را كه نميتوانستي فرابگيري، به تو آموخت. بنابراين، عقل انسان به تنهايي و بدون استمداد از وحي الهي، نميتواند به رستگاري دست يابد. لذا انسان با دو اعتقاد روبهروست: يكي اعتقاد به وجود خدا و ديگري اعتقاد به انكار خدا
در اين جا به دو تقرير عقلي اشاره ميكنيم:
-
انسان چنان آفريده شده است كه در اعماق قلبش يك رابطه وجودي با خدا دارد. اگر قلب و دل خود را درست بكاود و به اعماق قلب خود راه پيدا كند، اين رابطه را مييابد و به تعبيري، خدا را شهود ميكند؛ زيرا در فلسفه به اثبات رسيده است كه معلولي كه داراي مرتبهاي از تجرد است، درجهاي از علم حضوري نسبت به علت هستيبخش خود را خواهد داشت.
- ميتوان فطري بودن شناخت خدا را به اين صورت دانست كه گزاره «خدا وجود دارد» يك گزاره بديهي است؛ يعني صرف تصور موضوع و محمول موجب تصديق به آن ميشود. يكي از گزارههاي بديهي گزارهاي است كه حمل اولي ذاتي باشد؛ يعني محمول، همان موضوع و يا مندرج در موضوع باشد؛ مثلا گزاره «انسان ناطق است» يك گزاره بديهي