جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

irradiate  |

درخشان کردن

معنی: درخشان کردن . [ دُ / دَ / دِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نورانی کردن . تاباندن .روشن کردن . زدودن تیرگی و تابناک کردن :
کنون باتو آیم به درگاه اوی
درخشان کنم تیره گون ماه اوی .
فردوسی .
بدو گفت خسرو که با رنج تو
درخشان کنم زین سخن گنج تو.
فردوسی .
چوپیدا شود کژی و کاستی
درخشان کنم پیش تو راستی .
فردوسی .
سواری فرستم به نزدیک تو
درخشان کنم رای تاریک تو.
فردوسی .
چو اینها فرستد به نزدیک من
درخشان کند جان تاریک من .
فردوسی .
بدین کس فرستم به نزدیک اوی
درخشان کنم رای تاریک اوی .
فردوسی .
چو جفت من آید به نزدیک تو
درخشان کند رای تاریک تو.
فردوسی .
تمرغ ؛ درخشان و لغزان کردن اندام را.(از منتهی الارب ).
... ادامه
795 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1429
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
irradiate | shine
عربی
أشرق | أشع , أنار , تألق , تلوث بالإشعاع , نشر , سطع

واژگان مرتبط: درخشان کردن، منور کردن، نورافکندن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری