رضا کردن
licenseمعنی کلمه رضا کردن
معنی واژه رضا کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | reza | ||
عربی | رضا | ||
واژه | رضا کردن | ||
معادل ابجد | 1275 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی رضا کردن | ||
پخش صوت |
رضا کردن . [ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاطرجمع کردن . || شادمان و خوشدل کردن . (از ناظم الاطباء). خشنود کردن . راضی کردن . (یادداشت مؤلف ) :
فرزانه رضای نفس رعنا نکند
تأخیر نگرددو تمنا نکند.
سعدی .
اگر بنده ای به آنچه او کند دل رضا کن . (کلیات سعدی مجلس 4 ص 13).
|| قبول کنانیدن . (از ناظم الاطباء). واداشتن بقبول کردن . قبولاندن . || راغب و مایل نمودن . (ناظم الاطباء).
reza
رضا