پایه دار
licenseمعنی کلمه پایه دار
معنی واژه پایه دار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | leggy, legged, base | ||
عربی | طويل الساقين | ||
مرتبط | پروپاچه دار، پادار، پادراز، لندوک | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پایهدار" در زبان فارسی به ترکیبی از دو کلمه "پایه" و "دار" اشاره دارد که به معنای داشتن پایه یا ویژگیهای مرتبط با پایه است. در ادامه، چند نکته مهم در مورد قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است:
به طور کلی، هنگام استفاده از "پایهدار"، باید به سازگاری آن با ساختار جملات و معنای مورد نظر توجه کنید. | ||
واژه | پایه دار | ||
معادل ابجد | 223 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
مختصات | ( ~.)(ص فا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پایه دار | ||
پخش صوت |
صلحب قدر و منزلت و رتبه کلمه "پایهدار" در زبان فارسی به ترکیبی از دو کلمه "پایه" و "دار" اشاره دارد که به معنای داشتن پایه یا ویژگیهای مرتبط با پایه است. در ادامه، چند نکته مهم در مورد قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است: نحو استفاده: "پایهدار" معمولاً به عنوان یک صفت استفاده میشود و میتواند برای توصیف اشیاء یا پدیدههایی که دارای پایه یا بنیانی هستند به کار رود. مثلاً: "این میز پایهدار است." هیرارشی نگارشی: در نوشتار رسمی و علمی، بهتر است عباراتی که به این صفت اشاره دارند، به دقت تنظیم شوند تا مفهوم بهوضوح منتقل شود. مثلاً: "این نرمافزار یک الگوریتم پایهدار دارد." استفاده از خط تیره: در زبان فارسی، در ترکیبهای صفت و موصوف، معمولاً از تیره (ـ) برای جداسازی دو بخش کلمه استفاده میشود. بنابراین، نوشتن "پایهدار" صحیح است. توجه به معانی: در بعضی از زمینهها و متون، "پایهدار" میتواند معانی خاصی نیز داشته باشد، مانند در علم ساخت و ساز، مهندسی یا هنر. به طور کلی، هنگام استفاده از "پایهدار"، باید به سازگاری آن با ساختار جملات و معنای مورد نظر توجه کنید.
leggy, legged, base
طويل الساقين
پروپاچه دار، پادار، پادراز، لندوک