عزل کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه عزل کردن
معنی واژه عزل کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | dethrone, remove, depose, dismiss, to dismiss | ||
عربی | خلع عن العرش، خلع عن مقام، ديثرون | ||
مرتبط | خلع کردن، برداشتن، بردن، زدودن، برطرف کردن، برچیدن، عزل نمودن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن | ||
واژه | عزل کردن | ||
معادل ابجد | 381 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی عزل کردن | ||
پخش صوت |
برکنار کردن
dethrone, remove, depose, dismiss, to dismiss
خلع عن العرش، خلع عن مقام، ديثرون
خلع کردن، برداشتن، بردن، زدودن، برطرف کردن، برچیدن، عزل نمودن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن