زیر مجموعه ها
×
×
سخنى با عبدالله بن عباس
licenseامیرالمومنین (ع) در خطبه 235
و من كلام له عليه السلام قاله لعبد الله بن عباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بينبع ليقل هتف الناس باسمه للخلافة بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل فقال عليه السلام - يَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أُقْبِلُ وَ أُدْبِرُ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدَمَ ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً
امام علی (ع)از سخنان اوست به عبد اللّه پسر عباس (عبد اللّه نامهاي از عثمان براي او آورد، هنگامي كه عثمان را در حصار گرفته بودند، از امام خواسته بود تا به ينبع، بر سر مال خود رود تا مردم نام او را براي خلافت كمتر برند، و پيشتر هم از امام چنين خواسته بود، امام فرمود:) - پسر عباس عثمان جز اين نميخواهد كه من چون شتر آبكش بوم، با دلوي بزرگ پيش آيم و پس روم. به من فرستاد تا بيرون روم، سپس فرستاد تا بازگردم و اكنون فرستاده است تا بيرون شوم. به خدا كوشيدم آزار مردم را از او باز دارم، چندان كه ترسيدم در اين كار گناهكارم.
تاریخ سیاسی