زیر مجموعه ها
موعظه ياران
licenseامیرالمومنین (ع) در خطبه 86
و من خطبة له عليه السلام - عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ وَ ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِيحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِيقِ أَبْوَابِ الرَّدَى قَدْ أَبْصَرَ طَرِيقَهُ وَ سَلَكَ سَبِيلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ وَ قَطَعَ غِمَارَهُ وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرَى بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ كُلِّ وَارِدٍ عَلَيْهِ وَ تَصْيِيرِ كُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ كَشَّافُ عَشَوَاتٍ مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ دَفَّاعُ مُعْضِلَاتٍ دَلِيلُ فَلَوَاتٍ يَقُولُ فَيُفْهِمُ وَ يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلُ عَدْلِهِ نَفْيَ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ لَا يَدَعُ لِلْخَيْرِ غَايَةً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْكَنَ الْكِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كَانَ مَنْزِلُهُ وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِيلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلٍ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ يُؤَمِّنُ (النَّاسَ) مِنَ الْعَظَائِمِ وَ يُهَوِّنُ كَبِيرَ الْجَرَائِمِ يَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِيهَا وَقَعَ وَ يَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَيْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لَا يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآيَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ (وَ أَعْلَامُ الدِّينِ) وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ أَيُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صلى الله عليه واله و سلم إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ وَ يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ فَإِنَّ أَكْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْكِرُونَ وَ اعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ أَنَا هُوَ أَ لَمْ أَعْمَلْ فِيكُمْ بِالثَّقَلِ الْأَكْبَرِ وَ أَتْرُكْ فِيكُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ وَ رَكَزْتُ فِيكُمْ رَايَةَ الْإِيمَانِ وَ وَقَفْتُكُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ أَلْبَسْتُكُمُ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي وَ فَرَشْتُكُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي وَ أَرَيْتُكُمْ كَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِي فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْيَ فِيمَا لَا يُدْرِكُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ وَ لَا يَتَغَلْغَلُ إِلَيْهِ الفكر و منها حَتَّى يَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْيَا مَعْقُولَةٌ عَلَى بَنِي أُمَيَّةَ تَمْنَحُهُمْ دَرَّهَا وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَهَا وَ لَا يُرْفَعُ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ سَوْطُهَا وَ لَا سَيْفُهَا وَ كَذَبَ الظَّانُّ لِذَلِكَ بَلْ هِيَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِيذِ الْعَيْشِ يَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً ثُمَّ يَلْفِظُونَهَا جُمْلَةً
امام علی (ع)از خطبههاي آن حضرت است - بندگان خدا همانا محبوبترين بنده نزد خدا، بندهاي است كه خدا او را در پيكار نفس يار است، بندهاي كه از درون، اندوهش شعار است، و از برون ترسان و بيقرار است. چراغ هدايت در دلش روشن است و برگ روز مرگش - كه آمدني است - معيّن. مرگ دورنما را به خود نزديك ساخته، و - ترك لذّت را - كه سخت است، آسان شمرده، و دل از هوس پرداخته. ديده، و نيك نظر كرده. به ياد خدا بوده، و كار بيشتر كرده. از آبي كه شيرين است و خوشگوار، و آبشخور آن نرم و هموار، به يك بار سير نوشيده و در پيمودن راه راست كوشيده. جامه آرزوهاي دنياوي برون كرده، دل از همه چيز پرداخته، و به يك چيز روي آورده. از كوردلان به شمار نه، و پيروان هوا را شريك و يار نه. كليد درهاي هدايت گرديد، و قفل درهاي هلاكت. راه خود را به چشم دل ديد. و آن را كه خاصّ اوست، رفت - و به چپ و راست ننگريد -. نشانه راهش را شناخت، و خود را در گردابهاي گمراهي غرقه نساخت، و در استوارترين دستاويز و سختترين ريسمانها چنگ انداخت. به حقيقت چنان رسيد كه گويي پرتو خورشيد بر او دميد. و خود را در فرمان خدا گذاشت و بر گزاردن برترين وظيفهها همّت گماشت. چنانكه هر مشكلي كه پيش آيد، باز نمايد و در آن نماند، و هر فرعي را به اصل آن بازگرداند. چراغ تاريكيهاست، راهگشا در تيرگيهاست، كليد درهاي بسته است، و دشواريها را از پيش بردارد. راهنماي گمراهان است و در بيابان نادانيشان فرو نگذارد، اگر سخن گويد شنونده را نيك بياگاهاند، و اگر خاموش باشد خواهد تا از گزند ايمن ماند. بيريا طاعت خدا را گزيد و خدايش خاصّ خود گردانيد. پس، او گوهرهاي دين را كان است، و كوهي است كه زمين بدو از لغزش در امان است. داد را بر خود گماشته، و نخستين نشانه آن اين كه هوي و هوس را از دل برداشته. حقّ را ستايد و كار بندد، و كار نيكي نيست كه ناكرده گذاشته، و در جايي گمان فايدتي نبرده جز كه به رسيدن بدان همّت گماشته. خود را در اختيار كتاب خدا نهاده، و آن را راهبر و پيشواي خود قرار داده. هرجا كه گويد بار گشايد و هر جا كه فرمان دهد فرود آيد، و ديگري كه دانشمندش دانند، و بهرهاي از دانش نبرده، ترّهاتي چند از نادانان، و مايههاي جهلي از گمراهان به دست آورده، دامهايي از فريب و دروغ گسترده. كتاب خدا را به رأي خويش تفسير كند، و حقّ را چنانكه دلخواه اوست تعبير كند. - مردم - را از بلاهاي سخت ايمن دارد، و گناهان بزرگ را، آسان شمارد. در كارهاي شبههناك افتاده است و گويد: چون شبههاي باشد باز ايستم. در بدعتها آرميده است و گويد: اهل بدعت نيستم. صورت او صورت انسان است، و دل او دل حيوان. نه راه رستگاري را ميشناسد، تا در آن راه رود، و نه راه گمراهي را تا از آن باز گردد، چنين كس، مردهاي است ميان زندگان. پس، كجا ميرويد و كي باز ميگرديد كه علامتها برپاست. و دليلها هويداست. و نشانهها برجاست. گمراهي تا كجا سرگشتگي تا كي و چرا خاندان پيامبرتان ميان شماست كه زمامداران حقّ و يقينند. پيشوايان دينند. با ذكر جميل و گفتار راست قرينند. پس همچون قرآن، نيك حرمت آنان را در دل بداريد. و چون شتران تشنه كه به آبشخور روند، روي به آنان آريد. مردم از خاتم پيامبران فرا گيريد: «ميميرد از ما آن كه ميميرد، و مرده نيست، و ميپوسد آن كه ميپوسد و پوسيده نيست». پس مگوييد آنچه را نميدانيد. كه بيشتر حقّ در چيزي است كه منكر آنيد. و آن را كه بر او حجّتي نداريد - و آن منم - معذور شماريد. - آيا حكم قرآن را ميان شما جاري نداشتم و دو فرزندم را - كه پس از من چراغ راه دينند - و خاندان پيامبر را كه گوهران گزينند براي شما نگذاشتم. رايت ايمان را ميان شما پا برجا كردم و مرزهاي حلال و حرام را برايتان جدا. از عدل خود لباس عافيت بر تنتان كردم. و با گفتار و كردار خويش معروف را ميان شما گستردم، - تا بدانيد دادگر كيست و نيكوكار چه كسي است - و با خوي خود شما را نشان دادم كه اخلاق گزيده چيست، پس رأي - خود - را كار مبنديد در آنچه ديده ژرفاي آن را نتواند ديد و انديشه به كنه آن نتواند رسيد. از اين خطبه است: تا آنجا كه پندارنده گمان برد، دنيا همچون شتري زانو بسته در اختيار فرزندان اميّه است تا شير آن را به مردم خورانند، يا چشمهاي است بيآميغ كه مردم را به آبشخورش كشانند. نه تازيانهشان از مردم برداشته شود و نه شمشير آنان، و آن كه چنين گمان برد، دروغ پنداشته كه نه اين است و نه آن. ليك بهره آنان از خوشي زندگي چندان است كه لختي شيريني آن را در كام مزند و سپس به يك بار برونش اندازند.
اعتقادیاخلاقیسیاسی