جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fear  |

بیم کردن

معنی: بیم کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیم دادن . ترسانیدن . تهدید کردن . تخویف . اخافه . انذار. تهدید. ایعاد. ترس دادن . تحذیر. انذار کردن . هراسانیدن . هاسانیدن . (یادداشت مؤلف ). وعید. نذیر. (منتهی الارب ). ترس دادن . توعد. تهدید. ایعاد. (از تاج المصادر): التناذر؛ یکدیگر را بیم کردن . (المصادر زوزنی ) : و کافران مکه را بیم کرد و گفت بر من وبر خداوند من بیرون میائید. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ).
بدو گفت بشتاب و برکش سپاه
نگه کن که لشکر کجا شد ز راه
از ایشان نداند کسی راه ما
مگر بیمشان کرد بدخواه ما.
فردوسی .
اگر رام و خوش پشت نباشد بتازیانه بیم میکند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 98).
مکن چندان بنومیدی مرا بیم
نه هر کو زر بیابد بفکند سیم .
اسدی .
شعیب ایشانرا بیم کرد و میگفت ایمان آورید. (قصص الانبیاء ص 94). ایشانرا بیم کرد از عذاب پیشین و گفت . (قصص الانبیاء ص 94).
هر که او را زمانه بیم کند
در پناه تو و امان تو باد.
مسعودسعد.
گهی بر نامرادی بیم کردن
گهی مردانگی تعلیم کردن .
نظامی .
به خردی درش زجر و تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن .
سعدی .
|| ترسیدن . خوف . هراسیدن . هاسیدن . (یادداشت مؤلف ).
- پراز بیم کردن ؛ سخت ترساندن :
ز سر تا بپایش به دو نیم کرد
دل نره شیران پراز بیم کرد.
فردوسی .
... ادامه
730 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 326
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
fear
عربی
خوف | خشية , خطر , خاف , خشي , يخاف

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری