جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راندن و اخراج کردن . (ناظم الاطباء). طرد کردن . طرد. دور ساختن . بفاصله گرفتن واداشتن . ابعاد. (یادداشت مؤلف ). اجناب . ادحاق . (تاج المصادر بیهقی ). ازدیال . تزویل . ازالة. (منتهی الارب ). ازالة. (دهار). ازاحة. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). ازاخة. زیل . ازال . اشقاذ. اشقاح .(منتهی الارب ). اسحاق . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). اعزاب . (منتهی الارب ). اشحاط. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). اشساع . (تاج المصادر بیهقی ). اماتة. (دهار). اماطة. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). اناء. (المصادر زوزنی ). دفاع . ایام . خسا. دحور. (دهار). جنب . تجنیب . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). تدخین . تعزیب . تنحیة. تنزیه . (تاج المصادر بیهقی ). تشعیث . تطریح . تغمیر. (منتهی الارب ). دحر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). زحزحة. (دهار) (المصادر زوزنی ). زفت . زلحفه . تزلحف . شحن . طخ . طرد. غرج . قعط. کرکرة. لتاء. لتز. لک . لکم . لمز. کدش . مشاعبة. ملادة. مناضحة. میط. میطان . نهر. همز. هیاط. (منتهی الارب ). میط. (تاج المصادر بیهقی ). دحر. دحور. دحو. جنب . جنوب .مباعدة. تجنیب . ابعاد. (ترجمان القرآن ). حسر. ذود. درء. نسخ . انتساخ . احصاف . بعاد. دلظ. نضح . (یادداشت مؤلف ): جنابة؛ دورکردن چیزی از چیزی . دراء؛ دور کردن و دفع نمودن چیزی را. جلو؛ دور کردن غم کسی را. اجفاء؛ دور کردن کسی را. مدافعه . دفاع ؛ دور کردن از کسی . خسع؛ دور کردن از کسی . (منتهی الارب ) : ز کشور کنم دور بدخواه را بر آیین شاهان کنم راه را. فردوسی . چو از آب وز لشکرش دور کرد به زین اندر افکند گرز نبرد. فردوسی . گر آید دختر قیصر نه شاپور ازین قصرش به رسوایی کنم دور. نظامی . گفت ای شه خلوتی کن خانه را دور کن هم خویش و هم بیگانه را. مولوی . - دور کردن کسی از خود ؛ دور ساختن وی . راندن وی از پیش خود : چون پند نپذرفت ز خود دور کنش زود تا جان عزیزت برهانی ز گرانیش . ناصرخسرو. || جدا ساختن . جدا کردن . فاصله انداختن . جدایی انداختن . (یادداشت مؤلف ) : گرد دنیا چند گردی چون ستور دور کن زین بدتنور این خشک نان . ناصرخسرو. دنیات دور کردز دین وین مثل تراست کز شعر بازداشت ترا جستن شعیر. ناصرخسرو. فراق دوستانش باد و یاران که ما را دور کرد از دوستداران . سعدی . - دور کردن سران ؛ بریدن سرها به شمشیر. جدا کردن سرها از تن : میان سپاه اندر آمد چوگرد سران را به خنجر همی دور کرد. فردوسی . - دور کردن سرکسی از تن [ یا بدن ] وی ؛ جدا ساختن آن . باز کردن آن ازتن . بریدن و جدا ساختن سر وی . (یادداشت مؤلف ) : فرودآمد از اسب بیژن چو گرد سر مرد جنگی ز تن دور کرد. فردوسی . سرش را همانگه ز تن دور کرد دد و دام را از سرش سور کرد. فردوسی . همی گشت برگرد دشت نبرد سر سرکشان را ز تن دور کرد. فردوسی . || نفی کردن . تبعید کردن . نفی بلد کردن . (یادداشت مؤلف ). تبعید. (تاج المصادر بیهقی ). || غایب کردن . (ناظم الاطباء). || دفع کردن . رفع نمودن . برطرف ساختن . (از یادداشت مؤلف ) : امیرالمؤمنین اعزازها ارزانی داشتی ... تا... غضاضتی که جاه خلافت را می باشد از گروهی اذناب ... دور کنیم . (تاریخ بیهقی ). || روانه کردن . (ناظم الاطباء). || دور داشتن . دریغ ورزیدن . مضایقه کردن . اقدام ننمودن . مبادرت نورزیدن . (از یادداشت مؤلف ) : اگر رعایت و نواخت ... خویش از ما دور کند حال ما بر چه جمله خواهد بود. (تاریخ بیهقی ). 1- تاراندن، طرد كردن
2- طرد نزع، أخرج، طرد، فصل، أزال، كشف، غير سكنه، أقال، رحل، نقل، رحيل، درجة القرابة، إزالة
نزع|أخرج , طرد , فصل , أزال , كشف , غير سكنه , أقال , رحل , نقل , رحيل , درجة القرابة , إزالة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دور کردن" در زبان فارسی به معنای فاصلهگذاری و جدا کردن چیزی از چیزی دیگر است. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، چند نکته را باید در نظر بگیرید:
استفاده از "دور کردن" به عنوان فعل: این کلمه بهطور معمول بهعنوان یک فعل قابلتصرف در جملات استفاده میشود. مثلاً:
او میخواهد مشکلات را دور کند.
از این مکان دورش کن.
نحوه صرف فعل: "دور کردن" در زمانهای مختلف قابل صرف است. به عنوان مثال:
زمان حال: دور میکند
زمان گذشته: دور کرد
زمان آینده: دور خواهد کرد
ترکیب با ضمایر: این فعل میتواند با ضمایر مختلف ترکیب شود:
من او را دور میکنم.
شما باید این موضوع را دور کنید.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی، از به کار بردن "دور کردن" در موارد غیررسمی و محاورهای پرهیز کنید.
از علامت نگارشی مناسب در جملات استفاده کنید تا منظور خود را به وضوح بیان کنید.
معانی دیگر: "دور کردن" میتواند در معانی مختلفی نیز به کار رود، مانند دور کردن افکار مزاحم.
با توجه به این نکات، میتوانید کلمه "دور کردن" را بهدرستی در جملات و متون خود استفاده کنید.