جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

pass  |

گذر کردن

معنی: گذر کردن . [ گ ُ ذَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن . عبور کردن . مرور نمودن :
هنر بر گهرنیز کرده گذر
سزد گر نمانی به ترکان هنر.
فردوسی .
چو بشنید فرزند خاقان که شاه
ز جیحون گذر کردخود با سپاه .
فردوسی .
فروجست رستم ببوسید تخت
بسیچ گذر کرد و بربست رخت .
فردوسی .
همی رو چنین تا سر مرز هند
وز اینجا گذر کن به دریای سند.
فردوسی .
بدین راه پیدا نبینی زمین
گذر کرد باید به دریای چین .
فردوسی .
چه مایه جهان داشت لهراسب شاه
نکردی گذر سوی آن بارگاه .
فردوسی .
فرخ زاد گوید که با انجمن
گذر کن سوی بیشه ٔ نارون .
فردوسی .
چو بوسید پیکان سرانگشت او
گذر کرد از مهره ٔ پشت او.
فردوسی .
ز جیحون گذر کرد خود با سپاه
بیامد گرازان سوی رزمگاه .
فردوسی .
بر ایشان بشادی گذر کرد روز
چو از چشم شد مهر گیتی فروز.
فردوسی .
نبایست کردن بر این سو گذر
بر نره دیوان پرخاشخر.
فردوسی .
نیارست کردن کس اینجا گذر
ز دیوان و پیلان و شیران نر.
فردوسی .
بر اینسان گذر کرد خواهد سپهر
گهی پر زخشم و گهی پر ز مهر.
فردوسی .
یکی روز شاه جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس همگروه .
فردوسی .
همه رنج ما مانده بر خارسان
گذر کرد باید سوی شارسان .
فردوسی .
بزد تیر بر پشت آن گور نر
گذر کرد بر گور پیکان و پر.
فردوسی .
درم خواهی از گلبنانش گذر کن
وشی بایدت مگذر از جویبارش .
ناصرخسرو.
ز آنجا به دیار او گذر کرد
زو اهل قبیله را خبر کرد.
نظامی .
نه از شیرین جدا میگشت پرویز
نه از گلگون گذر میکرد شبدیز.
نظامی .
چو گل بر مرز کوهستان گذر کرد
نسیمش مرزبانان را خبرکرد.
نظامی .
به درگاه مهین بانو گذر کرد
ز کار شاه ، بانو را خبر کرد.
نظامی .
هر دم از روزگار ما جزوی است
که گذر میکند چو برق یمان .
سعدی .
چو عمر خوش نفسی گرگذری کنی با من
مرا همان نفس از عمر در شمار آید.
سعدی (طیبات ).
کرده ام از راه عشق چند گذر سوی او
او به تفضل نکرد هیچ گذر سوی من .
سعدی (بدایع).
باآنکه اسیران را کشتی و خطا کردی
بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد.
سعدی (طیبات ).
خرم صباح آنکه تو بر وی گذر کنی
پیروز روز آنکه تو در وی نظر کنی .
سعدی (طیبات ).
سالها بر تو بگذرد که گذر
نکنی سوی تربت پدرت .
سعدی (گلستان ).
گذر کرد بقراط بر وی سوار
بپرسید کاین را چه افتاد کار.
سعدی (بوستان ).
یکی متفق بود بر سنگری
گذر کرد بر وی نکومحضری .
سعدی (بوستان ).
بزیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه بیقرارانند.
حافظ.
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد.
حافظ.
یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 128).
|| تجاوز کردن . سرپیچی کردن . نافرمانی کردن :
نشاید گذر کردن از رای اوی
گذشت از بر و بوم وز جای اوی .
فردوسی .
- روز گذر کردن ؛ قیامت . روز جزا که در آن روز از پل صراط بایدگذشت :
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن .
فردوسی .
- امثال :
مثل گوسفندان که چون یکی از جوی گذرد دیگران نیز بر پی او گذر کنند.
... ادامه
847 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~ . کَ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1194
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
pass
عربی
مرر | تجاوز , حدث , مر , عبر , تبادل , نجح , سير , أعد , رحل , شق طريقه , إنتقل إلى , أقر ب , ألغى إعلان , تغاضى , تغوط , تبرز , إجتاز بنجاح , أهمل , جهل , تخلى عن دوره في اللعب , مر الكرة للاعب آخر , طريق , علامة إجتياز , جواز مرور , بطاقة عضوية , أذن مرور , طعنة في المبارزة , نقل الأشياء بخفة اليد , متوسط , تذكرة دخول للمسرح مجانية , خطاب لمرور السفن في البحر , يمر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گذر کردن" در زبان فارسی به معنای عبور کردن از یک مکان یا زمانی است و معمولاً در جملات مختلف به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. استفاده صحیح از فعل: "گذر کردن" یک فعل مرکب است و به شکل ماضی یا مضارع و حتی استمراری می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال:

    • او از پارک گذر کرد.
    • من در حال گذر کردن از خیابان هستم.
  2. افعال لازم و متعدی: توجه داشته باشید که "گذر کردن" به طور کلی یک فعل لازم است، اما می‌تواند با حروف اضافه یا مفعول‌های دیگر ترکیب شود. به عنوان مثال:

    • من از این خیابان گذر می‌کنم.
    • او از بغل خانه‌شان گذر کرد.
  3. حالت‌های مختلف: این کلمه ممکن است به اشکال مختلف و در زمان‌های متفاوت به کار رود:

    • ماضی: گذر کرد
    • مضارع: گذر می‌کند
    • امر: گذر کن
  4. رعایت حروف اضافه: هنگامی که "گذر کردن" در جملات استفاده می‌شود، حروف اضافه نیز باید به درستی به کار روند. اغلب از "از" و "به" به عنوان حروف اضافه استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

    • او از درختان گذر کرد.
    • ما به بازار گذر کردیم.
  5. توجه به ساختار جملات: در زمان نوشتن جملات، ساختار جمله و ترتیب کلمات می‌تواند تأثیر زیادی بر معنای جمله داشته باشد. از این رو، سعی کنید ساختار جملات را منطقی و روان نگه دارید.

مثال‌های بیشتر از جمله‌های صحیح:

  • وقتی از کنار دریا گذر کردیم، نسیم خنکی به صورتمان خورد.
  • در هنگام سفر، فراموش نکنید که از مناطق تاریخی گذر کنید.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "گذر کردن" به درستی در متون خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در یک روز آفتابی، تصمیم گرفتم از پارک محله‌ام گذر کنم و از زیبایی طبیعت لذت ببرم.
  2. او با قدم‌های آرام از کنار دریاچه گذر کرد و به مناظر خیره‌کننده‌ای که در اطرافش بود، نگاه کرد.
  3. برای رسیدن به اهدافم، باید از موانع زیادی گذر کنم و هرگز ناامید نشوم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری