استنباط کردن
licenseمعنی کلمه استنباط کردن
معنی واژه استنباط کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | infer, deduce, construe, divine, educe, elicit, induct | ||
عربی | استنتج، استدل، خمن، ظهر، دل، عقد إستدلالات، المخاطر | ||
مرتبط | استنتاج کردن، پی بردن به، حدس زدن، اشاره کردن بر، کم کردن، نتیجه گرفتن، دریافتن، تفریق کردن، تفسیر کردن، تعبیر کردن، غیب گویی کردن، فال گرفتن، استخراج کردن، گرفتن، بیرون کشیدن، درک کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استنباط کردن" به معنای نتیجهگیری یا استخراج نتیجه از یک سری دادهها یا اطلاعات است. در زبان فارسی، این عبارت به چند شکل مختلف به کار میرود. در ادامه به برخی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
در نهایت، استفاده صحیح از "استنباط کردن" نیازمند درک درست از مفهوم آن و نحوه به کار بردن آن در جملات است. | ||
واژه | استنباط کردن | ||
معادل ابجد | 797 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی استنباط کردن | ||
پخش صوت |
اندریافتن کلمه "استنباط کردن" به معنای نتیجهگیری یا استخراج نتیجه از یک سری دادهها یا اطلاعات است. در زبان فارسی، این عبارت به چند شکل مختلف به کار میرود. در ادامه به برخی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم: فعل مرکب: "استنباط کردن" یک فعل مرکب است که از دو بخش "استنباط" (که خود یک اسم است) و "کردن" (فعل) تشکیل شده است. در جملات مختلف میتوان آن را به صورتهای مختلفی به کار برد. نحو و صرف: فعلهای مشابه: میتوان به جای "استنباط کردن" از فعلهای مشابه دیگری نیز استفاده کرد، مانند "نتیجهگیری کردن" یا "استنتاج کردن"، اما "استنباط کردن" خود یک اصطلاح خاص با معانی خاص است. سازگاری با زمینه: این فعل معمولاً در متون علمی، فلسفی یا بحثهای جدی به کار میرود. بنابراین باید در انتخاب کلمات و جملات دقت کرد تا با سیاق متن همخوانی داشته باشد. در نهایت، استفاده صحیح از "استنباط کردن" نیازمند درک درست از مفهوم آن و نحوه به کار بردن آن در جملات است.
infer, deduce, construe, divine, educe, elicit, induct
استنتج، استدل، خمن، ظهر، دل، عقد إستدلالات، المخاطر
استنتاج کردن، پی بردن به، حدس زدن، اشاره کردن بر، کم کردن، نتیجه گرفتن، دریافتن، تفریق کردن، تفسیر کردن، تعبیر کردن، غیب گویی کردن، فال گرفتن، استخراج کردن، گرفتن، بیرون کشیدن، درک کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن