استنباط کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه استنباط کردن
معنی واژه استنباط کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | infer, deduce, construe, divine, educe, elicit, induct | ||
عربی | استنتج، استدل، خمن، ظهر، دل، عقد إستدلالات، المخاطر | ||
مرتبط | استنتاج کردن، پی بردن به، حدس زدن، اشاره کردن بر، کم کردن، نتیجه گرفتن، دریافتن، تفریق کردن، تفسیر کردن، تعبیر کردن، غیب گویی کردن، فال گرفتن، استخراج کردن، گرفتن، بیرون کشیدن، درک کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن | ||
واژه | استنباط کردن | ||
معادل ابجد | 797 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی استنباط کردن | ||
پخش صوت |
اندریافتن
infer, deduce, construe, divine, educe, elicit, induct
استنتج، استدل، خمن، ظهر، دل، عقد إستدلالات، المخاطر
استنتاج کردن، پی بردن به، حدس زدن، اشاره کردن بر، کم کردن، نتیجه گرفتن، دریافتن، تفریق کردن، تفسیر کردن، تعبیر کردن، غیب گویی کردن، فال گرفتن، استخراج کردن، گرفتن، بیرون کشیدن، درک کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن