تولید کردن
licenseمعنی کلمه تولید کردن
معنی واژه تولید کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پديدآوردن، ايجاد كردن 2- فرآوردن 3- ساختن 4- خلق كردن | ||
انگلیسی | produce, generate, turn out, procreate, beget, breed, bring forward, fetch up, inbreed, manufacture, raise, supply | ||
عربی | إنتاج، نتاج، محصول، غلة، منتجات غذائية، صنع، أنتج، عرض، أخرج، حقق، أنتج عمل سينمائي، خرج العمل الإذاعي، قدم، ولد الكهرباء، أدى الى، ولد، ظهر، ينتج | ||
مرتبط | ارائه دادن، زاییدن، بسط دادن، ایجاد کردن، عمل اوردن، زادن، احدای کردن، بوجود اوردن، تناسل کردن، با کلید خاموش کردن، وارونه کردن، از کار درامدن، بنتیجه مطلوبی رسیدن، سبب وجود شدن، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، تربیت کردن، معرفی کردن، نظر کردن به، نائل شدن، بحال ایست درامدن، متوقف شدن، به نتیجه رسیدن، از جانوران همتیره تخم کشیدن، از یک نژاد ایجاد کردن، ساختن، جعل کردن، بالا بردن، بلند کردن، بر افراشتن، برداشتن، پروراندن، رساندن، تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، دادن به | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تولید کردن" یکی از واژههای پرکاربرد در زبان فارسی است که به معنای ایجاد یا ساختن چیزی به کار میرود. در زیر قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تولید کردن" به نحو احسن و صحیح استفاده کنید. | ||
واژه | تولید کردن | ||
معادل ابجد | 724 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تولید کردن | ||
پخش صوت |
زاستن کلمه "تولید کردن" یکی از واژههای پرکاربرد در زبان فارسی است که به معنای ایجاد یا ساختن چیزی به کار میرود. در زیر قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: فعل و اسم: "تولید" به عنوان یک اسم و "کردن" به عنوان یک فعل لازم و مهم است. در جملات، معمولاً این دو واژه به صورت ترکیبی به کار میروند. جایگاه فعل: معمولاً فعل "تولید کردن" در جملات به صورت ساختار زیر قرار میگیرد: صرف فعل: "تولید کردن" در زمانهای مختلف صرف میشود: نقطهگذاری: در جملات، "تولید کردن" باید به طور صحیح از نظر نقطهگذاری قرار گیرد. به عنوان مثال، در انتهای جملات به نقطه نیاز است. ترکیب با دیگر واژهها: "تولید کردن" میتواند با صفات یا قیدها ترکیب شود. مثلاً: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تولید کردن" به نحو احسن و صحیح استفاده کنید.
1- پديدآوردن، ايجاد كردن
2- فرآوردن
3- ساختن
4- خلق كردن
produce, generate, turn out, procreate, beget, breed, bring forward, fetch up, inbreed, manufacture, raise, supply
إنتاج، نتاج، محصول، غلة، منتجات غذائية، صنع، أنتج، عرض، أخرج، حقق، أنتج عمل سينمائي، خرج العمل الإذاعي، قدم، ولد الكهرباء، أدى الى، ولد، ظهر، ينتج
ارائه دادن، زاییدن، بسط دادن، ایجاد کردن، عمل اوردن، زادن، احدای کردن، بوجود اوردن، تناسل کردن، با کلید خاموش کردن، وارونه کردن، از کار درامدن، بنتیجه مطلوبی رسیدن، سبب وجود شدن، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، تربیت کردن، معرفی کردن، نظر کردن به، نائل شدن، بحال ایست درامدن، متوقف شدن، به نتیجه رسیدن، از جانوران همتیره تخم کشیدن، از یک نژاد ایجاد کردن، ساختن، جعل کردن، بالا بردن، بلند کردن، بر افراشتن، برداشتن، پروراندن، رساندن، تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، دادن به