جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
لطفا در ایجاد سرویس های جدید لام تا کام همراه ما باشید. شرکت در نظرسنجی

امیرالمومنین (ع) در نامه 64

0
0
742

و من كتاب له عليه السلام إلى معاوية جوابا عن كتابه - أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا كُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَكَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ فَفَرَّقَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ كَفَرْتُمْ وَ الْيَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُكُمْ إِلَّا كُرْهاً وَ بَعْدَ أَنْ كَانَ أَنْفُ الْإِسْلَامِ كُلُّهُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه واله حِزْباً وَ ذَكَرْتَ أَنِّي قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ وَ نَزَلْتُ بَيْنَ الْمِصْرَيْنِ وَ ذَلِكَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلَا عَلَيْكَ وَ لَا الْعُذْرُ فِيهِ إِلَيْكَ وَ ذَكَرْتَ أَنَّكَ زَائِرِي فِي الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ يَوْمَ أُسِرَ أَخُوكَ فَإِنْ كَانَ فِيكَ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ فَإِنِّي إِنْ أَزُرْكَ فَذَلِكَ جَدِيرٌ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ إِنَّمَا بَعَثَنِي إِلَيْكَ لِلنِّقْمَةِ مِنْكَ وَ إِنْ تَزُرْنِي فَكَمَا قَالَ أَخُو بَنِي أَسَدٍ مُسْتَقْبِلِينَ رِيَاحَ الصَّيْفِ تَضْرِبُهُمْ بِحَاصِبٍ بَيْنَ أَغْوَارٍ وَ جُلْمُودٍ وَ عِنْدِي السَّيْفُ الَّذِي أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّكَ وَ خَالِكَ وَ أَخِيكَ فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ إِنَّكَ- وَ اللَّهِ- مَا عَلِمْتُ الْأَغْلَفُ الْقَلْبِ الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ وَ الْأَوْلَى أَنْ يُقَالَ لَكَ إِنَّكَ رَقِيتَ سُلَّماً أَطْلَعَكَ مَطْلَعَ سَوْءٍ عَلَيْكَ لَا لَكَ لِأَنَّكَ نَشَدْتَ غَيْرَ ضَالَّتِكَ وَ رَعَيْتَ غَيْرَ سَائِمَتِكَ وَ طَلَبْتَ أَمْراً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ لَا فِي مَعْدِنِهِ فَمَا أَبْعَدَ قَوْلَكَ مِنْ فِعْلِكَ وَ قَرِيبٌ مَا أَشْبَهْتَ مِنْ أَعْمَامٍ وَ أَخْوَال‏ حَمَلَتْهُمُ الشَّقَاوَةُ وَ تَمَنِّي الْبَاطِلِ عَلَى الْجُحُودِ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه واله فَصُرِعُوا مَصَارِعَهُمْ حَيْثُ عَلِمْتَ لَمْ يَدْفَعُوا عَظِيماً وَ لَمْ يَمْنَعُوا حَرِيماً بِوَقْعِ سُيُوفٍ مَا خَلَا مِنْهَا الْوَغَى وَ لَمْ تُمَاشِهَا الْهُوَيْنَى وَ قَدْ أَكْثَرْتَ فِي قَتَلَةِ عُثْمَانَ فَادْخُلْ فِيمَا دَخَلَ فِيهِ النَّاسُ ثُمَّ حَاكِمِ الْقَوْمَ إِلَيَّ أَحْمِلْكَ وَ إِيَّاهُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَمَّا تِلْكَ الَّتِي تُرِيدُ فَإِنَّهَا خُدْعَةُ الصَّبِيِّ عَنِ اللَّبَنِ فِي أَوَّلِ الْفِصَالِ وَ السَّلَامُ لِأَهْلِهِ

از نامه آن حضرت است به معاويه در پاسخ او - اما بعد، چنانكه يادآور شدي ما و شما دوست بوديم و هم پيوند، اما ديروز ميان ما و شما جدايي افكند. ما ايمان آورديم و شما به كفر گراييديد، و امروز ما استواريم و شما دستخوش آزمايش گرديديد. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگرويد و از آن پس كه بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (ص) ديد. و يادآور شدي كه من طلحه و زبير را به قتل رساندم و عايشه را راندم، و ميان كوفه و بصره ماندم. اين كاري است كه تو در آن نبودي، پس زياني بر تو نيايد و عذري از تو خواستن نبايد. و يادآور شدي كه مرا با مهاجران و انصار ديدار خواهي كرد. - تو را با هجرت چه كار و كدام مهاجر و انصار - هجرت آن روز به پايان رسيد كه برادرت اسير گرديد. اگر شتاب داري نه رواست، لختي آرام گير، كه اگر من به ديدار تو آيم سزاست، كه خدا مرا بر انگيخته است تا از تو انتقام گيرم و اگر تو به ديدار من آيي چنان است كه شاعر اسدي گفته است: «روي به بادهاي تابستاني دارند كه بر آنان ريگ مي‏افكند حالي كه ميان زمينهاي نشيب و سنگهاي سخت اندرند.» شمشيري كه بر جدّ و دايي و برادرت در يك رزمگاه زدم، نزد من است. و تو - به خدا سوگند - چنانكه دانستم دلي ناآگاه داري و خردي تباه، و بهتر است تو را بگويند بر نردباني بلندتر شده‏اي كه منظري به تو نمايانده است بد نمود و آن تو را زيان است نه سود. چه تو گمشده‏اي را مي‏جويي كه از تو نيست و گوسفندي را مي‏چراني كه ملك ديگري است. منصبي را مي‏خواهي‏ كه نه در خور آني و نه گوهري از آن كاني. چه دور است گفتارت از كردار چه نيك به عموها و دايي‏هايت مي‏ماني، كه بخت بد و آرزوي باطل آنان را وانگذاشت تا به انكار پيامبري محمد (ص) شان واداشت، و چنانكه مي‏داني در هلاكت جاي خود افتادند. نه دفاعي از خود كردند چنانكه بايد، و نه حريمي را حمايت كردند آنسان كه شايد. برابر شمشيرهايي كه از آن تهي نيست ميدان كارزار و نه سستي در آن پديدار. و فراوان در باره كشندگان عثمان سخن راندي پس - نخست - آنچه را مردم پذيرفته‏اند قبول دار، سپس داوري آنان را به من واگذار، تا تو و آنان را به - پذيرفتن - كتاب خداي تعالي ملزم گردانم - و حكم آنرا در باره‏تان به انجام رسانم - ، و اما اين كه مي‏خواهي چنان است كه كودكي را بفريبند آن گاه كه خواهند او را از شير باز گيرند. و سلام به آنان كه در خور سلامند.

سیاسینظامی
منبع: نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی (ره)، 1385، چاپ اول، انتشارات جلوه کمال، نامه 64

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی