علیک السلام.
?13 دلیل علمی_فلسفی بر واجب الوجود نبودن ماده و انرژی (به نحو اختصار)
1⃣ واجب الوجود صورتهای مختلف ندارد و واحد است.
"انرژی" صورتی از "ماده" هست ، به عبارت دیگر ماده صورت فشرده انرژی هست. این دو قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند ، پس وقتی "ماده" واجب الوجود نباشد ، همان حکم بر "انرژی" هم بار میشود و چون دو تا شدند دیگر واحد نیستند پس واجب نیستند.
2⃣ واجب الوجود اجزای ترکیبی ندارد.
"انرژی" و "ماده" اجزا دارند و به اجزایشان نیازمند و وابسته اند و چیزی که نیاز و وابستگی درش راه یابد ، دیگر واجب الوجود نیست، بلکه ممکن الوجود است.
3⃣ واجب الوجود زایل نمیشود.
قیام ماده و انرژی به اجزایشان است . چیزی که اجزای داخلی دارد ، امکان زوال اجزایش وجود دارد . میدانیم با زوال اجزا کل هم زایل میشود . زایل شدن هر جزء ماده و انرژی مساوی با زوال کل است و چیزی که زوال پذیرد دیگر واجب الوجود نیست.
4⃣ واجب الوجود علت العلل هست و خود علت ندارد.
انرژی منبع تولید دارد : چون همواره حاصل یک فرآیند فیزیکی یا شیمیایی است . چیزی که منبع تولید داشته باشد یعنی معلول است و دیگر واجب الوجود نیست.
مثلا انرژی برق حاصل از انرژی پتانسیل ذخیره شده پشت سد است
یا انرژی گرمایی خورشید حاصل از فعل و انفعالات در خورشید است.
5⃣ واجب الوجود متبدل نمیشود .
انرژی ها به هم تبدیل میشوند، چیزی که متبدل شود نمیتواند واجب الوجود باشد بلکه ممکن الوجود است.
مثال : تبدیل انرژی پتانسیل به انرژی حرکتی در فنر فشرده و رها شده.
6⃣ واجب الوجود متغیر نمیشود.
انرژی به ماده و همچنین ماده به انرژی تبدیل میشود ، چیزی که متغیر میشود نمیتواند واجب الوجود باشد.
مثال : فرآیندهای جوش هسته ای و شکاف هسته ای - تولد و واپاشی یک زوج ماده_پادماده.
7⃣ واجب الوجود ، متحول و متکامل نمیشود و ازلا کامل و مطلق است.
ماده ، تحول و تکامل پیدا می کند. چیزی که تحول و تکامل پیدا می کند محال است واجب الوجود باشد بلکه ممکن الوجود است.
8⃣ واجب الوجود نامحدود است و حد وجودی ندارد.
ماده و انرژی کمیت دارند و قابل اندازه گیری هستند. چیزی که قابل اندازه گیری باشد ، یعنی حد وجود دارد. و چیزی که حد داشته باشد دیگر واجب الوجود نیست، بلکه ممکن الوجود است.
9⃣ واجب الوجود ، معلول و حادث نمی باشد.
ماده ، انرژی ، مفضا و زمان محصول بیگ بنگ هستند و حادث می باشند.
پس خود ماده و انرژی هم زاییده شده اند.
چیزی که زاییده شده ، علت میخواهد پس واجب الوجود نیستند بلکه ممکن الوجود هستند.
? واجب الوجود سابقه عدم ندارد و ازلی است.
فیزیک مدرن میگوید : انرژی قبل از بیگ بنگ وجود نداشته است؛ چون پایستگی انرژی محتاج #فضا و #زمان است و چون فضا و زمان قبل از بیگ بنگ وجود نداشته اند، پس انرژی قبل از بیگ بنگ نبوده و ازلی نیست. چیزی که ازلی نباشد واجب الوجود نیست، بلکه ممکن الوجود است.
1⃣1⃣ واجب الوجود ، به هیچ شرطی مشروط و به هیچ چیزی وابسته نیست.
پایستگی جرم - انرژی صرفا در سیستم ایزوله صادق است ( مشروط به شرط است)
مثال : چایی را در فلاسک می ریزیم
در فلاسک را محکم میبندیم و تبادل ماده و انرژی را با خارج قطع میکنیم
یعنی نه اجازه میدهیم مقادیر چایی کم بشود و نه حرارتش.
مشاهده میشود که حرارت و مقدار چایی در این فلاسک پایسته و بدون تغییر می ماند. ولی این ربطی به این ندارد که چایی از ازل در این فلاسک بوده باشد ؛ بلکه یک شخصی ابتدا چایی را در فلاسک ریخته و سپس شرایط پایستگی را برایش حاکم کرده است.
پس چندین شرط در تحقق این امر دخیل شد :
1- وجود چایی
2- وجود فلاسک
3- وجود شخصی که چایی را در فلاسک بریزد و شرایط را حاکم کند ( انسان )
4- بستن تبادل ماده با خارج
5- بستن تبادل انرژی با خارج
پس تحقق پایستگی انرژی دست کم مشروط به پنج شرط شد که بر آن مقدم اند و تحقق پایستگی بدانها وابسته است.
نتیجه ؛ چیزی که مشروط و وابسته باشد واجب الوجود نیست بلکه ممکن الوجود است.
2⃣1⃣ واجب الوجود وجود مقتضی ذاتش است ، ابدی است و زوال نمی پذیرد.
قانون دوم ترمودینامیک بیان میدارد : جهان روزی به تعادل ترمودینامیکی خود می رسد ، در این حالت دیگر نه تبادلی صورت می گیرد و نه انرژی قابل مصرف باقی خواهد ماند. به این حالت فیزیکدانان ، مرگ حرارتی می گویند.
و اکثر فیزیکدانان بر این باورند که در نهایت همه چیز خواهد مُرد. چیزی که بمیرد و زایل شود ، وجودش از خودش نبوده است ؛ پس واجب الوجود نیست بلکه ممکن الوجود است.
3⃣1⃣ واجب الوجود ، متحرک ( دارای حرکت ) نیست.
ماده ، متحرک و دارای حرکت است. چیزی که دارای حرکت است ، نیاز به محرِّک (حرکت دهنده ) دارد. و چیزی که نیازمند شد دیگر واجب الوجود نیست.