L.A. تو انگلیسی مخفف Los Angeles هستش.
It sometimes feels like I'm doing battle.
to feel like یعنی به نظر رسیدن.
to do battle یعنی جنگ کردن.
What is it about getting behind the wheel that
brings out people's aggressive side?
to get behind the wheel یعنی نشستن پشت فرمون ماشین برای رانندگی.
aggressive یعنی خشن.
The most mild-mannered
driver becomes crazy when they get on the road.”
mild-mannered یعنی آرام، دارای شخصیت آرام.
to get on the road یعنی رفتن به جاده با ماشین معمولا.
In L.A., people rely on the freeway to commute to their jobs or just to get around town.
to rely on something یعنی به چیزی تکیه یا اعتماد کردن.
to commute یعنی رفت و آمد کردن.
to get around town یعنی تو شهر چرخیدن.
On the one hand there are no stoplights.
on the one hand یعنی از یک سو.
stoplight یعنی چراغ راهنما.
There are no stoplights on the freeway and the speed limit is over 55 miles
per hour.
the speed limit یعنی سرعت مجاز.
On the other hand there are drawbacks, too.
on the other hand یعنی از سوی دیگه، از طرف دیگه.
drawback یعنی مشکل، ضعف.
People cut off other cars to get ahead.
to cut off a car یعنی افتادن با ماشین جلو یک ماشین دیگه و اجازه ندادن تا راه بره.
If you're driving in the passing lane, you'd better be driving very
fast.
the passing lane یعنی لاین سبقت. به passing lane تو انگلیسی the fast lane هم میگن.
On L.A. freeways, most people are speeding.
to speed یعنی با سرعت رانندگی کردن.
With all of these speeding cars, it's
not unusual to see a pileup every day of the week.
pileup یعنی تصادف زنجیره ای.
As an alternate to the freeway, I sometimes take surface streets.
alternate یعنی جایگزین.
the surface street یعنی خیابان فرعی.
People sometimes tailgate.
to tailgate a car یعنی رفتن پشت یه ماشین و آن ها را مجبور به کنار زدن کردن.
There’s sometimes even more congestion on surface streets than on the freeways.
congestion یعنی تراکم ماشین ها در خیابان.
معنی کامل متن:
رانندگی در شهری بزرگ مثل لسانجلس میتونه خیلی سخت باشه. گاهی اوقات وقتی میخوام برم خواربار فروشی به نظر دارم جنگ میکنم. این چیه که وقتی مردم میرن پشت فرمون اون روی خشنشون میاد بالا؟ آرام ترین راننده وقتی میره تو جاده خشن میشه.
مردم تو لسانجلس برای رفت و آمد به کارشون یا چرخیدن تو شهر به آزادراه ها تکیه میکنن. فکر میکنم رانندگی تو آزادراه خوبی ها و بدی های خودش رو داره. از طرفی اینجا چراغ راهنمایی وجود نداره و حد سرعت مجاز بالا 55 مایل بر ساعته تا شما بتونید سریع برسید به هر جایی. از سوی دیگه نکات بد هم داره. مردم دوست دارن گاز بدن و ماشین های جلویی رو بزنن کنار تا برن جلو. برای مثال اگر تو لاین سبقت دارید رانندگی می کنید بهتره خیلی سریع رانندگی کنید چون اکثر مردم دارن سریع رانندگی می کنن. با وجود تمام این ماشین هایی که دارن با سرعت راه میرن غیر معمول نیست که هر هفته تصادف زنجیره ای ببینید.
به عنوان جایگزینی برای آزادراه من گاهی اوقات از خیابان های فرعی استفاده می کنم. البته خیابان های فرعی هم بدی های خودشون رو دارن. اگر مسیر رفت و آمدتون به سر کار یا مدرسه ممکنه خیلی وقتتون رو بگیره. علائم راهنمایی رانندگی، چراغ راهنمایی رانندگی و پیاده رو زیادی در این جاها هست. و گاهی اوقات مردم اگر ببینن سریع رانندگی نمی کنید از پشت میچسبن به ماشینتون. الان که بهش فکر می کنم الان حتی تراکم بیشتری در خیابان های فرعی نسبت به آزادراه ها هست.
زندگی در لسانجلس سخته مگر الینکه هرگز از خونه بیرون نیاید.